پورنیما، یک شفا دهنده ایمان در مانیپور، و ریبینی، یک پرستار در بیمارستانی در آسام. مشاغل غیرمحتمل برای زنانی که زمانی در حال فرار زندگی می کردند: اولی به عنوان نالینی نترس، یکی از اعضای شورشی حزب کمونیست کانگلیپاک، و دومی به عنوان سرجوخه Raisumai از نیروی امنیتی بودو، یک لباس ممنوعه جدایی طلب در شمال شرق. . در کشمیر، خالدا تا 21 ژانویه 2007، روزی که گلوله ای از سرش پیدا شد، فقط یک دختر مدرسه ای دیگر بود. هیچ کس نمی داند که خالدا را چه کسی کشته است، اما داستان او داستانی است که در زمان های دیگر نیز در ایالت پر درگیری تکرار شده است.
راشمی ساکسنا، نویسنده از طریق داستانهای پورنیما، خالدا، ریبینی و 13 نفر دیگر در کتاب او به جنگ میرود (ببر صحبت میکند؛ 499 روپیه)، نویسنده تلاش میکند بفهمد که چه چیزی در ساخت یک زن مبارز رخ میدهد. ساکسنا که اخیراً در جشنواره ادبی Khushwant Singh در کاساولی صحبت میکرد، توضیح داد که چه انگیزهای این زنان را برای کنار گذاشتن کتاب نمایشنامه سنتی برای دختران و پذیرفتن زندگی نامطمئن یک شورشی تحریک میکند، و به همان اندازه، بازگشت آنها به دنیای عادی چقدر آسان است. زمانی که سن یا میل به ازدواج و مادری به شما اشاره می کند.
ساکسنا در جلسه ای در مورد زنان ستیزه جو در جشنواره با حضور ویوک کاتجو فرستاده سابق پاکستان و اودی باسکار کارشناس استراتژیک گفت: از زمانی که دانو، عامل LTTE، اولین بمب انسانی شناخته شده در هند، راجیو گاندی، نخست وزیر سابق را در یک بمب گذاری انتحاری ترور کرد. در سال 1991، زنان در شورشها در ایالتهای آسام، مانیپور، ناگالند، چاتیسگر و کشمیر نقش مهمی داشتند. با توجه به آموزش سخت مشابه همتایان مرد خود، آنها AK-47 را حمل میکنند، بانکها را سرقت میکنند، به نیروهای امنیتی کمین میکنند و بازی دزدی را با elan انجام میدهند.
حشرات سخت سیاه در خانه
این کتاب - در روایت اول شخص - هیچ بیانیه سیاسی ندارد، و این زنان را به خاطر تصمیماتشان قضاوت نمی کند، یا آنها را قربانیانی معرفی می کند که مجبور به انجام کاری برخلاف میلشان شده اند. در حالی که در طول 20 سال سابقه گزارشگری داشتم، با برخی از این زنان روبرو شدم. روزنامه نگار کهنه کار ساکن دهلی که در اواخر دهه 80 به مدت یک سال در سریلانکا زندگی می کرد و LTTE را از نزدیک تماشا می کرد، می گوید با وجود اینکه من هرگز در مورد آنها چیزی ننوشتم، اما آنها به عنوان یک مرجع در ذهن من ماندگار شدند. بعد از اینکه کار تمام وقت به عنوان خبرنگار را رها کردم، به پلیس و آژانس های اطلاعاتی مراجعه کردم تا آماری از زنان مبارز در هند به دست بیاورم، اما آنها آمار خاصی نداشتند. او می افزاید، همه آنها را حامی و دلسوز می دانستند و نه در نقش های فعال.
او گفت که با وجود اینکه مردان هنوز هم این کار را انجام می دهند، نقش کادر زنان در یک دهه اخیر تکامل یافته است و زمان آن رسیده است که آژانس های ما متوجه این موضوع شوند و افزود که کتاب او تلاشی است تا به مقامات بگوید که همه مقابله با اقدامات و استراتژی های شورش باید در این زنان نقش داشته باشد. هیچ شورشی بدون حمایت فعال یا منفعل زنان نمی تواند زنده بماند. او گفت که اگر بتوان از آنها جلوگیری کرد، نیمی از نبرد برنده خواهد شد.
او میگوید جالب این است که زندگی فعال زنان شورشی کوتاه مدت است و میافزاید که تمایل آنها به مادری و زندگی خانگی آرام است که معمولاً آنها را به جریان اصلی بازمیگرداند. او می افزاید که بازگشت به خانواده سخت ترین در کشمیر است، در حالی که زنان در شمال شرق به محض دست کشیدن از اسلحه مورد قضاوت قرار نمی گیرند.