لیلا تیابجی بیش از سه دهه در کنار استادکاران در گجرات ، بیهار و راجستان کار کرده است. Tyabji ، 69 ساله ، با کارهای خود سعی کرده است بین صنایع دستی سنتی ، هویت تمدنی ما و پایداری معیشت ارتباط برقرار کند. پیش از روز ملی صنایع دستی ، او در مورد گذشته ، حال و آینده صنعت صحبت می کند.
شما Dasktar را در سال 1981 راه اندازی کردید. کمی از سفر برایمان بگویید.
وقتی ما شش نفر در حال راه اندازی دستکار بودیم ، هرگز تصور نمی کردیم که چه تاثیری بر زندگی ما و دیگران بگذارد. ما مشاهده کردیم که چگونه صنعتگران از 'همسر کالو' به معروف به رئیسان ، رامشوری یا کالاواتی تبدیل شده اند. اینکه بتوانید محصول زیبایی را با دستان خود بسازید و بتوانید از قدردانی و مزایای پولی برخوردار شوید زندگی را به طرز چشمگیری تغییر داده است. صنایع دستی نه تنها در مورد اشیاء زیبا و گران قیمت بلکه در مورد نحوه زندگی و عزت نفس است. ما از زنانی در بیهار مطلع شدیم که به مدت 500 سال با استفاده از 500 روپیه ابریشم توسار در حال اسارت بوده اند. من با نویسنده گیتا مهتا در مورد آن صحبت کردم ، او گفت که ما فقط باید ریاضیات را انجام دهیم و حق امتیاز کتاب آینده خود را به آنها بدهیم. رودخانه سوترا (1993). وام ها پرداخت شد ، ما به زنان این امکان را دادیم که بافندگی را فراتر از چرخاندن بیاموزند و آنها ساری های باگالپوری توسار را به یک محصول برتر تبدیل کردند.
آیا می توان فاصله بین زندگی بافندگان فقیر و محصولات گران قیمت و ارزشمندی را که آنها تولید می کنند ، کنار گذاشت؟
آنچه ما در بخش NGO ها توانسته ایم انجام دهیم این است که بخش کوچکی از مشکل را حل کنیم. اما موفقیت های کوچک درس هایی برای بخش بزرگتر است. اول ، ما به اعداد مناسب نیاز داریم. طبق آمارهای دولتی ، 14 میلیون صنعتگر وجود دارد ، در حالی که تخمین ما بیش از 25 میلیون نفر است ، اگر کسانی را که در هنر خود به صنعتگران اصلی کمک می کنند ، در نظر بگیریم. دولت نمی تواند فقط وارد بناراس شود و یک برنامه بازاریابی بزرگ یا سالن های بزرگ صنایع دستی اعلام کند. آنها باید مواد اولیه یا پنبه/ابریشم را در اختیار آنها قرار دهند - اعتبار به طریقی که می خواهند دریافت کنند باید مورد توجه قرار گیرد (نیاز به وضوح بیشتری دارد). این فقط در مورد پیمودن همان مسیری نیست که در مورد تولید بزرگ صنعتی طی می کردید. صنعتگران هندی و بازارهای آن چند لایه هستند. ما باید از آنها به عنوان نقاط قوت استفاده کنیم و رویکرد خوشه ای بزرگ همیشه جواب نمی دهد. مسائل مربوط به مواد اولیه کارگران صنایع دستی به مسائل کشاورزی در کشور ما ارتباط دارد. دولت خوب است که در مورد هر دو با هم فکر کند.
گاندی دستی را از طریق خادی به عنوان موضوعی اصلی در تصویر خود به کار برد ، و بعدها ایندیرا گاندی ایده غرور در دستباف ها را به عنوان بیانیه ای زنده نگه داشت. اما اینها برای سالم نگه داشتن بخش صنایع دستی کافی نبود.
تا دهه 60 ، صنایع دستی ، به ویژه صنایع دستی ، با هویت هندی ارتباط عاطفی داشت. سپس ، از دهه 70 تا 90 ، زمانی که دیگر کشور بسته ای نبودیم ، طبیعی بود که مردم خواهان تغییر باشند. مجلات ، سریال های تلویزیونی و سینمای ما زیبایی شناسی دیگری را در اولویت قرار دادند. حتی در آن زمان زنان گاندی از بازیگران دستباف و فیلم هایی مانند Smita Patil ، Shabana Azmi و Sharmila Tagore استفاده می کردند. اما پیام تندی که اکنون از طریق رسانه های جمعی منتشر شد این بود که اگر ساری می پوشید بهنجی هستید. پوشیدن لباس های غربی ضرری ندارد ، اما ما تسلیم شدیم که به صنعتگران و لباس های خودمان پست تر نگاه کنیم و مشتاق کفش های پلاستیکی یا لباس های مصنوعی بودیم.
محصولات دست ساز و نگهداری آنها گران است. آیا این بی انصافی نیست که انتظار داشته باشیم مردم این همه هزینه برای آن پرداخت کنند؟
البته. اما ما می توانیم هر دو را انجام دهیم و باید برخی تصمیمات عملی را اتخاذ کنیم ، مانند اجازه دادن به پارچه آسیاب برای تامین بیشتر نیازها در کشوری مانند کشور ما. نکته غم انگیز این است که هیچ کس در دولت وجود ندارد که آنقدر مشتاق یا آگاه باشد که بتواند با خیال راحت این کار را پیش ببرد. آنها هند را از منشور 'توسعه یافته' و 'توسعه یافته' می بینند. با تمام این اوصاف ، قدرت هند بسیار کاهش می یابد. در هند ، ما با کمبود شدید مشاغل روبرو هستیم ، بنابراین باید علاقه خود را به مهارت هایی که در حال حاضر داریم احیا کنیم و آنها را قابل اجرا ، پرداخته و ارزشمند کنیم. این امر نحوه عملکرد روستایی هند را تغییر می دهد.