منطقه شمالی سریلانکا یکی از زیباترین نقاط روی زمین است. دریا لبه های دشت های سبز رنگ خود را از سه جهت به جز جنوب خیس می کند. جاده ها تالاب ها را در نوارهای باریک و مستقیم تجزیه می کنند تا به روستاهای کوچک و کم جمعیت یا شهرهای شلوغ که منظم و شگفت آور تمیز به نظر می رسند برسند. ماه گذشته آنجا بودم. تصور اینکه شش سال پیش در آن سرزمین جنگی انجام شده بود ، سخت بود. زخم ها بدون شک وجود دارد تا به ما یادآوری کند که جنگ بدبختی ، فقر ، ویرانی و در نهایت مرگ است.
شش سال پیش ، این قطعه زمین کوچک ، جایی که صدها هزار غیرنظامی در آن گرفتار شده بودند ، توسط قطعات سنگین توپخانه مورد اصابت قرار گرفت ، از هوا بمباران شد و مورد موشک قرار گرفت. گیر کرده ها چاره ای جز انتظار نداشتند. اگر ارتش سریلانکا به جرم متولد شدن تامیل آنها را سرنشین یا از فاصله نزدیک به ضرب گلوله شلیک کرد ، ببرها ، یکی از بی رحم ترین سازمان های تروریستی جهان که تا به حال دیده است ، آنها را به هم چسباند و از آنها به عنوان سپر انسانی استفاده کرد.
این یک جنگ کثیف بود - شاید کثیف ترین جنگ در تاریخ اخیر. Velu Pillai Prabakharan ، برترین بازیکن LTTE ، یک قاتل پشیمان نشده بود و لیست قتلها و ترورهایی که به دستور او انجام شده است تقریباً بی پایان است. از سوی دیگر ، دولت سریلانکا همیشه در برخورد با مخالفان خشن بی رحم بود. در دهه های 1970 و 1980 ، آنها جاناتا ویموکتی پرامونا (JVP) را بدون هیچ گونه تظاهراتی - تقریباً همه آنها سینهالی و در اوج جوانی - ده ها هزار نفر کشتند. در مورد تامیل ها نیز آنها تاکتیک های مشابهی را اتخاذ کردند.
چندین کتاب اخیر وجود دارد که در مورد این دوره تلخ در تاریخ سریلانکا صحبت می کنند. گوردون وایس ، که به عنوان سخنگوی سازمان ملل متحد در کلمبو دید جنگی داشت ، در کتابی به نام قفس (2011) روایتی جالب از جنگ و پیدایش آن نوشت. فرانسیس هریسون ، که خبرنگار بی بی سی در زمان جنگ بود ، داستان های بازماندگان را در «هنوز شمارش مردگان» (2012) بازگو کرد. سامانت سوبرامانیان داستانهای این جنگ را در این جزیره تقسیم شده (2014) با نثر باشکوه می نویسد. اگر سریلانکای KM Desilva و شکست LTTE (2012) چشم انداز سینالایی را به ما نشان دهد ، لحظه ای ناگهانی در کشور من N (2012) N Malathy تجربه داوطلب تامیل را به ما می گوید که در آخرین دوره وقت خود را در منطقه جنگ گذرانده است. روزهای جنگ
پس چرا کتاب S Thamilini به زبان تامیل ، Oru Koorvalin Nizhalil ، (در سایه شمشیر تیز) منحصر به فرد است؟
تامیلینی یک دختر مدرسه ایده آلیست بود که بعداً رئیس شاخه سیاسی زنان LTTE شد. در سال 1991 ، او سرپرستی گروه مدرسه ای را بر عهده داشت که در مراسم تشییع جنازه مبارزان تامیل نواخته می شد. او که از این منظره متاثر شد ، به جنبش پیوست. او عضو بسیاری از تشکل های جنگی بود و در نبردهای مهم شرکت کرد. او از نردبان بالا رفت و در سال 2000 رئیس شاخه سیاسی زنان شد. او برای حقوق زنان در جنبش مبارزه کرد و به موفقیت هایی دست یافت. او چهره سیاسی زنان LTTE در مجامع بین المللی بود.
در سال 2009 ، با پایان نبرد با شکست فاجعه بار LTTE ، او لباس شخصی خود را کنار گذاشت ، با غیرنظامیان در هم آمیخت و امیدوار بود که فرار کند. اما او شناسایی و دستگیر شد. او چند سال را در زندان گذراند و در سال 2013 با کمک یک وکیل مدافع حقوق بشر سینالایی آزاد شد. او در زندان دریافت که انسان ها ، حتی اهل سینال ، می خواهند در آرامش زندگی کنند. او در موارد بیشماری در طول جنگ دچار مرگ شد. اما سال گذشته ، مرگ با پوشیدن سرطان در 43 سالگی بر او غلبه کرد. او کاملاً از بیماری که او را تهدید می کرد آگاه بود و فکر می کرد باید به مردم تامیل چند حقیقت بگوید. نتیجه این کتاب غیرقابل تحمل است.
او از پاسخ به س questionالی که هر تامیل می پرسید نمی ترسد: دلیل این بود که جنبشی که با این همه امید ساخته شده و بر زندگی صدها هزار نفر ساخته شده است ، در نهایت به صفر ناچیز تبدیل شود؟ او به چندین س suchال ناراحت کننده در کتاب پاسخ می دهد.
اینطور نیست که Thamilini از LTTE supremo نفرت داشته باشد. از کتاب مشخص است که تحسین او برای پرابهاکران همچنان بی خطر است. اما او در مورد مواضع غیرقابل دفاع وی در سالهای آخر زندگی انتقاد کرده است. به عنوان مثال ، او گفتگویی را که با یکی دیگر از فرماندهان زن ، ویدوشا انجام داده بود ، در مورد تیراندازی به پای غیرنظامیان تامیل برای جلوگیری از فرار آنها به مناطق تحت کنترل ارتش سریلانکا روایت می کند. به قول فرمانده ، پسران ما می پرسند: چگونه می توانیم به سوی پدران ، مادران و خواهر و برادران خود شلیک کنیم؟ ما همچنین می توانیم اسلحه را روی خودمان آموزش دهیم و بمیریم.
معضل LTTE این بود که با اسلحه پر شده بود اما افراد کافی برای استفاده از آنها در جنگ وجود نداشت. راه حلی که توسط رهبری پیدا شد این بود که جوانان بی میل ، که بسیاری از آنها خردسال بودند را تحت فشار قرار داده و بدون آموزش کافی به جنگ بفرستد. این که او هرگز نمی تواند خود را با این عمل نابخشودنی آشتی دهد ، به وضوح در کتاب آشکار می شود. او با رنجی آشکار صحبت می کند وقتی می گوید افرادی که عاشق ببرها بودند به دلیل بدبختی های غیرقابل باور ناشی از جنگ به شدت از آنها متنفر شده بودند.
او همچنین به ما می گوید که چگونه جامعه تامیل از زنان مبارز LTTE هنگام بازگشت پس از شکست جنبش استقبال کرد. به جای بازگشت به این شکل ، آنها باید کپسول سیانید را گاز می گرفتند. او می گوید تجربه اش به او آموخته است که نمی توان با اسلحه گرفتن یا انتقام جویی هیچ فایده ای داشت و این صلح است که منجر به پیشرفت جامعه می شود.
این کتاب طوفانی جزئی در محافل تامیل ایجاد کرده است. اکثریت قریب به اتفاق خوانندگان تامیل از آن استقبال کرده اند. با این حال ، طرفداران Diehard LTTE کمپینی را آغاز کرده اند که این کتاب حداقل تا حدی توسط روح نوشته شده است و قسمت هایی که جنبش را مورد انتقاد قرار می دهد ، پس از مرگ او توسط دشمنان جنبش ، درج شده است. اما هر فرد بی طرفی که کتاب او را بخواند ، بلافاصله گرمای شدید اثر را احساس می کند. این کتاب شایسته مخاطبان بیشتری است و باید به انگلیسی ترجمه شود.
PA Krishnan نویسنده ای به زبانهای تامیل و انگلیسی است.