من می خواهم در مورد هوایی که تنفس می کنیم بنویسم: آرونداتی روی

نویسنده آرونداتی در مورد دومین داستان خود ، وزارت نهایت خوشبختی ، در اولین جلسه عمومی خود در هند پس از انتشار کتاب صحبت می کند

arundhati roy ، وزارت نهایت سعادت ، نویسنده arundhati roy ، کتاب وزارت نهایت خوشبختی ، نقد و بررسی کتاب وزارت نهایت خوشبختی ، مصاحبه با arundhati roy ، indian express ، news express هندآرونداتی روی ، نویسنده کتاب 'خدای چیزهای کوچک'. (منبع: عکس اکسپرس از نیراج پریادرشی)

صدها نفر روز پنجشنبه در خارج از سالن استین اشتاینت مرکز Habitat Center هند صف آرایی کرده بودند ، به این امید که بتوانند ورودی بگیرند. زمزمه های 'روی' ، 'خوشبختی' ، 'چیزهای کوچک' و سرانجام نام 'آرونداتی' به تماشاچیان این حس را می داد که صف طولانی یکی از نویسندگان مورد علاقه هند است. آرونتاتی روی ، نویسنده برنده جایزه من بوکر ، که دومین داستان خود را در ماه ژوئن منتشر کرد ، وزارت نهایت خوشبختی ، اولین حضور عمومی خود را در هند پس از انتشار داشت ، در روز افتتاحیه جشنواره پنگوئن تب ، جشنواره ادبی به مناسبت سی ام. سالها خانه پنگوئن تصادفی هند در کشور. او با شهینی قوش ، مقاله نویس فرهنگ ، مستندساز و استاد رسانه در گفتگو بود.



او با اشاره به فاصله 20 ساله بین اولین داستان داستانی اش ، خدای چیزهای کوچک و دومی ، گفت: بعد از اینکه خدای چیزهای کوچک را به پایان رساندم ، فقط زندگی من را از جهات مختلف ، خوب و بد متلاشی کرد. قبلاً فکر می کردم که آیا هرگز از نوشتن کتابی که به عبارت ساده و بسیار موفق بود ، پشیمان نخواهم شد. وقتی آزمایشات هسته ای اتفاق افتاد ، احساس کردم که نمی توانم سکوت کنم ، خواه صحبت کنم یا صحبت نکنم ، این مساله به همان اندازه سیاسی بود. این من را به سفری در جهان هایی کشاند که درک من را گسترش داد و در حین سفر برای خودم و دیگران نوشتم. آن نوشته ها در من لایه بندی شده بود و من احساس می کردم یک سنگ رسوبی است ، جدا از بحث غیر داستانی در من انباشته شده و پس از رسیدن به یک نقطه بحرانی ، نوشتن وزارت نهایت خوشبختی را شروع کردم. کتابی که نوشتن روی آن حدود 10 سال به طول انجامید بیش از نیم میلیون نسخه در سراسر جهان فروخته است.



نژادهای کوسه با عکس

نویسنده می گوید اگرچه انجوم اولین فردی است که خوانندگان در داستان با آن ملاقات می کنند ، اما خیلی زود در روی را کوبیده است. برای او ، ساختار رمان اساسی است ، مانند برنامه ریزی شهری است و زبان مصالح ساختمانی است ، شما برنامه ای تهیه می کنید ، در کمین قرار می گیرد ، دوباره آن را برنامه ریزی می کنید و مهاجرت وجود دارد. مستعمرات غیر مجاز وجود دارد و انواع و اقسام افراد ظاهر می شوند و برنامه های شما دوباره در کمین قرار می گیرند و شما دوباره برنامه ریزی می کنید. اولین چیزی که او در داستان نوشت ، مرکز عصبی آن ، خیلی بعد وارد داستان شد - جانتار مانتار. او گفت که متأسفانه تعطیل شده است و من نباید فکر کنم که باید اجازه دهیم این اتفاق بیفتد. یک شب ، در حالی که او در میان جنبش های مقاومت در منطقه بود ، یک نوزاد رها شده ظاهر شد ، و هیچ کس نمی دانست چه باید بکند. این باعث شد که من در مورد خرد ، سیاست و انرژی بسیار فکر کنم و ناگهان بین این همه سردرگمی ، ما پلیس را صدا می کنیم. این اولین لحظه ای بود که داستان شروع شد. او گفت که اگرچه سالهای اولیه کتاب مانند تولید دود و سالهای بعد مانند مجسمه سازی بود ، بنابراین برای نظم بخشیدن به نظم و انضباط فوق العاده ای نیاز دارد.



با فاصله 20 سال ، بین این دو داستان ارتباطاتی وجود دارد. برای من ، ارتباط اصلی این دو کتاب ، شخصیت تیلوتاما است. از نظر من ، او دختر آمو و ولوتا خدای چیزهای کوچک را به گونه ای دیگر به پایان رساند. او خواهر و برادر کوچکتر استا و راحل است و دوقلوها اتاقهای خود را در مهمان خانه جنت انجم دارند.

برای کسانی که می گویند نویسندگان نمی توانند فعال باشند ، من می گویم ما در جاهایی زندگی می کنیم که سیاست ساعت سه صبح به در می زند. من می خواهم در مورد هوایی که تنفس می کنیم بنویسم و ​​دارای کاست ، جنسیت ، کشمیر ، عشق ، حیوانات ، شهرها و شوخی است. آیا می توانیم جایی بنویسیم که از صمیمیت ، سیاست نمی ترسیم و در آن زمینه پیش زمینه قرار می گیرد؟ او پرسید. مرز جنسیتی از طریق انجم ، کاست از طریق تیلوتاما ، تبدیل از طریق صدام حسین و مرز ملی از طریق موسی عبور می کند.



روی در مورد کشمیر کشمیر در رمان خود گفت ، من فکر می کنم کشمیر برای زندگی امروز ما اساسی است و من در مورد این صحبت نمی کنم که ما جایی داریم که صدها سرباز در آن زندگی غیرنظامیان را اداره می کنند ، یا این کار چه کاری می کند. مردم در کشمیر ، اما مردم هند چه کاری انجام می دهند؟ چگونه ما به عنوان مردم به خود این حق را می دهیم که در مورد انواع مختلف خشونت و بی عدالتی که بر ما اعمال شده است صحبت کنیم ، در صورتی که مایل باشیم آن را در مورد شخص دیگری قورت دهیم؟



درخت کاج در مقابل درخت صنوبر

به گفته وی ، در حالی که مقالات غیر داستانی او مداخلات فوری و مشاجره ای در شرایطی داشت که رو به پایان است ، رمانی به جهانی تبدیل می شود که او می سازد. هرکسی می تواند از راه خود عبور کند که از آن نمی ترسد. آنها ممکن است گم شوند یا راه خود را بیابند ، ممکن است از آنچه می بینند خوششان نیاید اما این مهم نیست.

او با یک بررسی موافقت کرد که می گوید داستان به پشتکار مشتاق نیاز دارد. من به آن به عنوان یک شهر ، یک شهر زیر آب نگاه می کنم. شما می توانید شنا را با ماهی روی سطح انتخاب کنید ، کمی به وسط شیرجه بزنید یا به عمق پایین بروید و با تغذیه کننده های پایین شنا کنید. حتی وقتی آن را می خوانم چیزهایی مانند زنی را پیدا می کنم که در جیب های مختلف لباسش پول پنهان کرده است و ناگهان تکه ها و چیزهایی را کشف می کند.