کارما سوترا: فرهنگ صلح، خانواده و تربیت

همانطور که لباس مرد را نمی سازد. یراق آلات فانتزی ما زمینه خانوادگی ما را نمی سازد.

والدین، بچه ها، خانواده، ارزش های خانوادگی، ارزش های خانوادگی، وقت گذراندن والدین با بچه ها، نحوه گذراندن وقت باکیفیت با بچه ها، اکسپرس هندی، اخبار ایندیان اکسپرسبا ایجاد تعادل بین خواسته های خود و وظیفه است که فرهنگ سازی می کنیم. و این فرهنگ که در خانه اعمال می شود در رفتار فرد به نحوی که در جامعه رفتار می کند منعکس می شود.

احساس هویت ما ممکن است ناشی از شغل یا شغل ما در زندگی باشد، زیرا این احساس ما بالقوه است، اما قدرت شخصیت ما از خانواده ما سرچشمه می گیرد. در اصطلاح رایج، خانواده ما پیشینه ما را منعکس می کند. اکثر مردم ثروت را با 'پیشینه خوب خانوادگی' اشتباه می گیرند و ما تمام تلاش خود را می کنیم تا مبلمان بی جان خود را در ابریشم و ساتن نگه داریم. اما همانطور که لباس مرد را نمی سازد. یراق آلات فانتزی ما زمینه خانوادگی ما را نمی سازد.



پس چه چیزی در خانواده ما وجود دارد که ما را در جامعه تعریف می کند؟



این تنها و در درجه اول نوع روابط بین فردی است که ما با اعضای خانواده خود به اشتراک می گذاریم که پیشینه ما را مشخص می کند. وقتی به شخصی به عنوان فردی از یک خانواده فرهنگی اشاره می کنیم، منظورمان فردی است که از خانواده ای است که قوانین همکاری در آن رعایت می شود. در سبک زندگی هندوها، آرمان های اخلاقی مانند خشونت پرهیزی، راستگویی، شفقت، صلابت، دوستی، خویشتن داری و سخاوت به عنوان قواعد همکاری در نظر گرفته می شود که عمل به آنها در خانه و در چهار دیواری آغاز می شود.



با ایجاد تعادل بین خواسته های خود و وظیفه است که فرهنگ سازی می کنیم. و این فرهنگ که در خانه اعمال می شود در رفتار فرد به نحوی که در جامعه رفتار می کند منعکس می شود. وقتی این در محیط فرد وجود نداشته باشد، فرد نیز رفتار خصمانه ای از خود نشان می دهد. همچنین، مهم نیست که محل زندگی ما چقدر مجلل است، اگر محیط فرار باشد، دیر یا زود قطعاً از بین می رود. به گفته مورخ رومی، سالوست: هارمونی باعث رشد چیزهای کوچک می شود، فقدان آن حتی چیزهای بزرگ را متلاشی می کند.

بنابراین، چه در خانه باشد و چه در جامعه، وقتی قوانین همکاری رعایت نمی شود، حتماً فرو می ریزد. فرهنگ یک خانه را به خانه، یک دسته از عشایر را به یک جامعه، یک خوشه از ساختمان ها را به یک تمدن تبدیل می کند. با فرهنگ نظم می آید، با نظم آرامش می آید. جالب اینجاست که هدف همه مناسک صلح است. هر مراسمی با سرود «صلح، صلح، صلح» (شانتی، شانتی، شانتی) به پایان می رسد. صلح، سعادت را به ارمغان می‌آورد و با سعادت، قدرت می‌آید، با قدرت و رفاه، رضایت را در دانش متعالی، از طریق موسیقی، هنر و ادبیات جستجو می‌کنیم.



همانطور که ژان پل سارتر (کلمات) می نویسد: شیشه های رنگی، تکیه گاه های پرنده، دریچه های حجاری شده... تأملات در آیات... چنین علوم انسانی ما را مستقیماً به سوی الهی رهنمون شد... یک نفس کارهای خدا و کارهای بزرگ انسانی را شکل داد... روح با خدا صحبت کرد. در مورد مردان و شهادت خدا بر مردم بود.



گل نارنجی با مرکز زرد

پس بیایید به عنوان افراد یک جامعه فرهیخته ذهن خود را اهلی کنیم و اجازه دهیم صلح پایدار بماند. «شانتی، شانتی، شانتی».