قطاری در فاصله کوهپایه ها ، سایه درختان لیچی ، قدم زدن های طولانی در خطوط باریک دالانوالا در دهرادن قدم می زند و در جنگل اقامت می کند که راه را برای گنجینه های پنهان کتاب باز می کند. اینها خاطراتی است که شامل جدیدترین کتاب راسکین باند برای کودکان با عنوان است Toll the Clouds توسط: شروع دوباره به
اما این همه ماجرا نیست در کتاب ، باند همچنین نگاهی به تغییر وضعیتی که باید با آن روبرو می شد ، ارائه می دهد ، که باعث شد او در سن 10 سالگی بزرگ شود - گذار از داشتن پدر انگلیسی به ناپدری پنجابی ، سازگاری که بسیار آسان نبود. پدر او ، اوبری باند ، در سال 1944 درگذشت و این امر او را به دهرادون ، جایی که مادرش با ناپدری و خواهر و برادرش زندگی می کرد ، آورد.
در حالی که او دلش برای شرکت پدرش تنگ شده بود ، به خاطر چند دوست دور از انتظار و تنهایی که شهر تپه ای ارائه می داد ، تنظیماتی را انجام داد. ملا رام - خانه دارشان ، موهان - آشپز در رستوران جنگل ، بی بیجی - بانوی اول مغازه دار دهرادون و مادربزرگش - همه آنها این خلا را پر کردند. این کتاب دنباله ای به دنبال رنگین کمان است: سالهای من با بابا ، جایی که او درباره دو سالی که با پدرش در دهلی و شیملا گذراند ، پس از جدایی والدینش می نویسد.
در ماه ژوئن سال گذشته بود که زندگینامه خود با نام 'رقص روباه تنها' برای بزرگسالان عرضه شد ، اما این پیرمرد 83 ساله می گوید که او می خواهد خاطراتش را کودکان نیز بخوانند ، زیرا دوران کودکی تخصص اوست. در حالی که بازگشت به آنچه در 70 سال پیش اتفاق افتاده می تواند سخت باشد ، نویسنده - که تا کنون بیش از صد داستان نوشته است - برعکس است. سخت نبود با بالا رفتن سن ، تمایل بیشتری به نگاه به گذشته ، به ویژه در دوران کودکی خود داریم ، زیرا موارد زیادی در آنجا اتفاق افتاده است. او از طریق لندور از طریق تلفن می گوید ، چیزهای زیادی برای نوشتن وجود دارد ، به شرط اینکه حافظه خوبی داشته باشید.
این خاطرات شبیه بسیاری از داستان های کوتاه اوست که عشق عمیق او به شهر دهرادون و سادگی ساکنان آن را نشان می دهد. در حالی که عدم وجود آرامش در شهر برای هیچکس از بین نمی رود ، باند ناله می کند که ساکنان بیشتر از خود شهر به مالکیت اهمیت می دهند. او می گوید: شهرها و شهرها باید رشد کنند ، بنابراین من در این مورد غر نمی زنم. اما چیزی که من با آن مشکل دارم این است که دهرادون دیگر شهری نیست که به پاکیزگی شهرت داشت. از هر جهت که وارد شوید ، انبوهی از زباله وجود دارد. به سختی می توانید درختان لیچی را تشخیص دهید. این باید بر مردم و آب و هوا تأثیر بگذارد. افزایش تعداد بیمارستان ها و پزشکان گواهی بر ناسالم بودن جمعیت است.
نویسنده ، که هنوز هم شرکت شخصی خود را ترجیح می دهد ، در طول این سالها تنظیم دیگری انجام داده است - به طور فعال در عموم دیده می شود و با خوانندگان خود ارتباط برقرار می کند. گوشه نویسنده در نمایشگاه کتاب جهانی دهلی در اوایل ماه جاری ، جایی که کتاب راه اندازی شد ، جمع آوری شد. سی سال پیش ، هیچ رسانه تلویزیونی وجود نداشت ، نویسندگان ناشناس ماندند.
آنها مشهور نشدند ، فقط آثار آنها خوانده شد. احتمالاً خوب بود ، یک نویسنده باید خوانده شود. نویسنده می گوید: من 60 سال است که می نویسم ، اما تنها در چند سال اخیر نویسندگی من محبوبیت بیشتری پیدا کرده است.
با گذراندن بخش بزرگی از دوران کودکی خود در قطارها و سکوهای راه آهن ، محیطی که خوانندگانش با آن آشنا هستند ، نویسنده هنوز از سفر لذت می برد ، اما وسایل تغییر کرده است. من در زندگی زیاد سفر کرده ام. قبلا با قطار سفر می کردم ، حالا با هواپیما سفر می کنم. اما این سفر مهم نیست ؛ وی می افزاید: این افرادی هستند که در طول سفر با آنها ملاقات می کنید.