آینه ها حقیقت را منعکس می کنند و پرچم را بر آنچه شریف و زوال است برافراشته اند. راجورشی گوش از آنها به عنوان رسانه ای استفاده می کند تا ثابت کند واقعیت در واقع چقدر می تواند ناپایدار باشد، از طریق دریچه زمان. آخرین نمایشگاه او، با معمار بیجوی جین، در نیچر مورته دهلی، راهی برای بررسی فضا شد. در 9 آوریل بسته می شود.
انواع درختان همیشه سبز برای محوطه سازی
از طریق مونتاژهای عکس و نصب های ویدئویی، گوش خوانندگان خود را درگیر می کند و با آنها روبرو می شود تا به معنای واقعی کلمه در برابر آینه بایستند و عواقب وقایع تاریخی را بازنگری کنند. روش کار او شامل عکس های مثله شده و شناخته شده از گذشته اخیر است که برای بازنگری در نحوه مصرف اخبار دوخته شده است.
به عنوان مثال، در Rule Without Exception تصویری برش خورده از یک زنجیر انسانی وجود دارد که کت و شلوار پوشیده در پس زمینه آینه ها قرار گرفته است. من در دانشکده هنر، دانشگاه اوهایو تدریس می کنم، که در میانه راه است. بنابراین من اسکرین شات میگیرم و آنها به آرشیو راه من در جهان تبدیل میشوند. عکس سوخته مربوط به راهپیمایی رهبران جهان برای همبستگی پس از حمله به شارلی ابدو در سال 2015 است. 10 سال دیگر این عکس بخشی از تاریخ خواهد بود، اما این قطعه به دلیل آینه ای که هم بدن و هم اکنون را درگیر می کند، جزیی از زمان حال خواهد داشت. این مرد 35 ساله می گوید که دیگر رهبران نیستند، بلکه من و شما آنجا ایستاده ایم.
در بدون امید، بدون ترس تصاویری از مشت های گره کرده وجود دارد که دوباره در برابر آینه ها قرار گرفته اند. چهار مشت در اثر نشان داده شده است. قسمت پایین مربوط به سرنا ویلیامز، قهرمان تنیس آفریقایی-آمریکایی است، دستبند زده مربوط به جورج فرناندز بلافاصله پس از اورژانس، در کنار مشت دختری است که خالکوبی نقشه جهان را نشان می دهد، و مشت بالای آن مربوط به بوکسور مانیپوری مری کوم است. . میشل فوکو میگوید: «هرجا قدرت باشد، مقاومت هم هست. قوش میگوید: در این اثر، این نمایشی از توانایی انسان برای مقاومت در طول زمان، سیاست، فرهنگ و ورزش است.
نام علمی سوزن کاج
با هر دو والدین به عنوان معمار، بزرگ شدن در کلکته به معنای سنگینی بار پیروی از راه آنها بود. اما در دوران کارشناسی ارشد خود در دانشگاه کالیفرنیا، او شروع به کاوش در فضا از طریق هنر خود کرد. اولین کار او اتاقهای کنار دریا، تقریباً 10 سال پیش، تکهای از آسمان و دریا را از میان قابهای باریک روی دیوار نشان داد. من سخنرانی سلمان رشدی در کلمبیا در سال 1991 را خوانده بودم، زمانی که فتوا هنوز بالای سرش بود. در آن او گفت: 'دریای بیرون پنجره اتاق خواب من در بمبئی، دریایی است که من در آن به دنیا آمدم و هر کجا که بروم آن را با خود حمل می کنم.' او میگوید این دستور کار بود، که میتوانی در هر جایی باشی و همچنان منظره را با خود حمل کنی.
قطعه بعدی او درباره ایندیرا گاندی است. گوش برای نمایشگاه خود در اجلاس هنر داکا در سال 2014، درباره بنگلادش تحقیق کرده بود و با ویدئویی از مصاحبه با گاندی و یک خبرنگار بیبیسی مواجه شد. لحظاتی پیش می آید که دوربین پشت سر اوست و می بینید که سرش را تکان می دهد یا موهایش را لمس می کند. من قصد دارم این فریم ها را ایزوله کنم و آنها را روی یک حلقه اجرا کنم. من قصد دارم اسمش را زن نشسته بگذارم. ویدیو بسیار بی صدا است، نگران کننده است. قوش می گوید من می خواهم تصویری را در ذهن شما بکارم که تکان دادن آن دشوار است.