عکس روزنامهای که در چند روز گذشته مورد توجه قرار گرفت، عکس رئیس سابق اتحادیه دانشجویان دانشگاه جواهر لعل نهرو و نامزد CPI برای انتخابات لوک سبها از بیگوسارای، کانهایا کومار، و مادر یکی دیگر از فارغالتحصیلان JNU، نجیب احمد است. تصویری از وضعیت درگیری آلما مادر آنها صحبت می کند. نجیب در سال 2016 در JNU ثبت نام کرد و باید در سال گذشته برای تکمیل شرایط تحصیلی برای مدرک بیوتکنولوژی می بود. اما او بیش از دو سال است که غیرقابل ردیابی بوده است و خانواده و دانشآموزانش مشکوک شدیدی نسبت به بازی ناپاک مطرح کردهاند. مشکلات کانهایا با رژیم فعلی - که با مشکلات اخیر JNU قابل حل نیست - البته به خوبی شناخته شده است.
در حالی که عدم آزادی های JNU توجه ملی را به خود جلب کرده است، آنچه نگران کننده است این است که ثروت این دانشگاه معتبر در واقع نوک کوه یخ تا آنجا که به وضعیت عمومی دانشگاه ها در هند مربوط می شود. در دانشگاه های کشور همه چیز خوب نیست. بنابراین طبیعی است که حجمی از مقالات درباره ایده دانشگاه، بخش عمده ای از تحقیقات خود را به آزادی آکادمیک اختصاص دهد.
با این حال، آنچه این حجم را مشخص می کند این است که به دانشگاه از منظر محدود کلاس نگاه نمی کند. در عوض، مقالهها سعی میکنند مؤسسات را از نقطهنظر چندین جنبش در کشور مکانیابی کنند. دانشگاهها مملو از ایدههای جدید شهروندی شدهاند - ایدههایی که با مفاهیم قدیمی مذهب، طبقه و حتی ملت مخالفت میکنند. این یک گسست ساده از گذشته نیست، همانطور که در برخی از اقشار دیده شده است، بلکه تعامل و زیر سوال بردن ساختارهای قدرت است که در وهله اول باید دلیل وجودی فضاهای دانشگاهی باشد. اما در عین حال، به طور فزایندهای از دانشگاهها خواسته میشود که مطابقت کنند. همانطور که Niraja Gopal Jayal در مقاله خود می نویسد، در حالی که آنها در حال تبدیل شدن به کاتالیزور تحرک اجتماعی هستند، خودکشی Rohith Vemula و گزارش های دوره ای از تبعیض طبقاتی، جنسیتی و مذهبی در مؤسسات آموزشی نیز گواه این واقعیت است که دانشگاه به طور فزاینده ای مورد توجه قرار گرفته است. «ایده آزادی آکادمیک»، به عنوان فضایی که باید از خطرات تفکر انتقادی و تحقیق آزاد، مخالفت و نقد، بحث و تعامل پاکسازی شود.
این چنین تنشی است که به مقالههای «ایده یک دانشگاه» میپردازد. یکی از پاسخ ها این است که وضعیت مخمصه دانشگاه هند را زیر مجموعه ای از بحران وجودی مؤسسات آموزش عالی در سراسر جهان بدانیم. دانش به طور فزاینده ای از نظر سازگاری با بازار دیده می شود. اما تصاحب فضای آموزشی توسط نیروهای نئولیبرال در نقاط مختلف جهان به شیوه های مختلف صورت گرفته است. مقالات این جلد تلاش میکند تا عملکرد چنین نیروهایی در هند و همگرایی - و واگرایی - آنها را با جریانهای سیاسی درک کند.
همانطور که الوک رای در مقاله خود، 'بربرها فرود آمده اند' می نویسد، ما در اوج یک تغییر پارادایم در شیوه تصور دانشگاه در کشور ایستاده ایم. مفهوم استعماری دانشگاه برای قرن بیست و یکم به «دانشگاه مهارتها» تغییر نام داد، یک هدف سیاستی که در حالت ایدهآل، تمام نسلها را به خدمتگزاران شرکتهای غولپیکر، بردگان موتورهای سرمایهداری تبدیل میکند. این با این تفکر که هر چیزی که در قلمرو ایدهها مفید است قبلاً تصور شده است - عمدتاً در دوران باستان - و کارکرد دانشگاه صرفاً بازگرداندن آنهاست.
آموزش چگونه باید به چنین چالش هایی پاسخ دهد؟ معلمان چگونه باید با خواستههای ضدغذایی که به طور فزایندهای بر آنها اعمال میشود، اعتراض کنند؟ رام راماسوامی در «اندیشههای شبانه درباره دانشگاهیان، مدیریت و دانشگاه» مسئولیت را بر عهده هیئت علمی میگذارد. تلاش برای تعالی آکادمیک باید با تغییر ترکیب بدنه دانشجویی از نظر طبقه، طبقه، قومیت، مذهب و تعلقات مذهبی سازگار باشد. او معتقد است که ماهیت آموزش باید مورد بررسی قرار گیرد و اگرچه معلمان را نمی توان به دلیل وظیفه شناسی مورد سرزنش قرار داد، اما تلاش فعلی برای آموزش دانش آموز محور به طور کلی ناکافی است.
اما هیئت علمی چقدر برای اعمال چنین تغییری موقعیت خوبی دارد؟ پانکاج چاندرا در «به سؤال بردن آزادی آکادمیک» ساختار قدرت در خود دانشگاه را زیر سؤال می برد. در حالی که رهبران دانشگاه به دنبال آزادی آکادمیک برای دانشگاه و برای خود از تنظیم کننده هستند، آنها به ندرت این را به مؤسسات خود منتقل می کنند... سلسله مراتب کالج ها و دانشگاه آنقدر سفت و سخت است که دانشگاهیان در درجه اول خود را مجری تصمیمات می دانند و نه مبتکر آنها. . با این حال، آیا پاسخ در نهادی است که در برابر جریانهای سیاسی نفوذناپذیر است - همانطور که چاندرا پیشنهاد میکند؟
یا بازگشت به مقاله مقدماتی آپوروانند آموزنده است؟ در اینجا او از مقاله مبهم پرمچاند صحبت می کند که در آن ویرتر دو خطاب را با هم مقایسه می کند: یکی توسط دانشمند سی وی رامان در دانشگاه الله آباد و دیگری توسط سروپالی راداکریشنان در دانشگاه لاکنو. ریشه پرمچند دیدگاه راداکریشنان مبنی بر اینکه دانشگاه ها باید به مهدکودک شجاعت و هیجان جوانان تبدیل شوند، در برابر حمایت رامان مبنی بر احتیاط در برابر فریب سیاست ها، ریشه دارد. اما پوروانند، اگرچه رئیسجمهور فیلسوف را نادیده نمیگیرد، اما خوانش متفاوتی از دانشمند را ترغیب میکند. او می گوید که دانشگاه ها نباید تسلیم خواسته های صحت سیاسی روز شوند.
چنین تأکیدی بر خوانشهای مختلف - گفتگو، بحث و مخالفت - که هسته اصلی ایده دانشگاه را تشکیل میدهد. این حجم را باید به عنوان فراخوانی برای بازپس گیری موسسات آموزش عالی به عنوان فضاهایی برای چنین فعالیت هایی در نظر گرفت.