Prose Interlude

Chandak Chattarji ، مترجم ، در سه داستان طعم نثر غنایی نویسنده مشهور بنگالی Jibanananda Das را ارائه می دهد.



Chandak Chattarji ، Jibanananda Das ، Rabindranath Tagore ، Gram Shohorer Galpo ، Sampurna Chattarji ، کتابها ، کتابهای بنگالی ، شعر بنگالی ، آخرین اخبار ، اخبار بنگال ، اخبار هندچندک چاتارجی پرشانت نادکار

چندک چاتارجی چهار سال پیش برای اولین بار با داستان های کوتاه جیباناناندا داس مواجه شد ، در حجم باریکی که در دارجیلینگ خریده بود. تا آن زمان ، مانند بسیاری از مردم بنگالی با ذوق ادبیات ، او فقط شعر سروده شده توسط داس را خوانده بود ، که از زمان رابیندرانات تاگور به عنوان بزرگترین شاعر در این زبان شناخته می شد. در این داستانها ، چاتارجی اکتشافی از همان موضوعاتی پیدا کرد که اشعار داس را متحرک کرد. این داستانها همان خستگی را در مواجهه با یک دنیای بی تفاوت و اشتیاق و نوستالژی برای بنگال روستایی شامل غم و غزل شعر داس بود. آنها آنقدر چاتارجی را مجذوب خود کردند که پس از بازنشستگی از سمت خود به عنوان مدیر مدرسه نیروی هوایی در کانپور ، شروع به ترجمه این داستانها کرد. نتیجه آن کتاب سه داستان است که توسط Paperwall منتشر شده و هفته گذشته در بمبئی عرضه شد.



انواع گیاهان کوچک کاکتوس

برای 82 ساله ، ترجمه همیشه موازی با خواندن بوده است. به گفته وی ، این فعالیتی است که صرفاً به عنوان یک تمرین خلاقانه و برای لذت خودش شروع شده است. به عنوان دانشجوی کارشناسی ارشد در دانشگاه کلکته در سال 1954 ، هر زمان که با شعر خاصی روبرو می شد ، چاتارجی آن را ترجمه می کرد و به زودی مجموعه ای قابل توجه جمع آوری کرد که همه آنها با دست روی ورق های متعدد رونویسی شده بود. بسیاری از این ترجمه ها از اشعار داس بود. او می گوید من همیشه به جنبه های مالیخولیایی شعر جیباناناندا کشیده شده ام ، شاید به این دلیل که عنصر حاکم من مالیخولیا است ، او می گوید ، آنها جنبه هایی از زندگی بشر را آشکار می کنند که در کار اکثر شاعران دیگر مشهود نیست. به عنوان مثال ، شعری به نام 'Aat bochor ager ekdin' (یک روز ، هشت سال پیش) نشان می دهد که چرا برخی از مردم با وجود اینکه در زندگی چیزی ندارند خودکشی می کنند: 'او عشق داشت ، امید داشت - در نور ماه - حتی در آن زمان کی می داند او چه روحی را دید ، چه کسی می داند چرا با شروع بیدار شد ، یا شاید سالهاست که خواب ندارد ، بنابراین اکنون در سردخانه می خوابد. آیا این همان خوابی است که او می خواست! ». این موضوع مرا به یاد مفهوم خواب شکسپیر به عنوان نوعی مرگ انداخت و چون من عاشق شکسپیر هستم ، بین او و جیابانانانا قرابت پیدا کردم. علاوه بر چالش های نوشتن آهسته با دست ، بزرگترین مشکلی که چاتارجی هنگام ترجمه Das با آن روبرو شد ، چیزی بود که او به عنوان بنگالی بودن شاعر توصیف می کند ، چیزی که انتقال آن به زبان های دیگر ، به ویژه انگلیسی آسان نیست.



چاتارجی پس از فارغ التحصیلی از دانشگاه کلکته ، به عنوان معلم زبان انگلیسی در برخی از معتبرترین مدارس هند مانند سنت پل در دارجیلینگ و لا مارتینیر در لکنو ، علاوه بر چند سال اقامت در اتیوپی ، مشغول به کار شد. در طول این سالها ، او همچنان به نوشتن و همچنین ترجمه ادامه می داد و سرانجام اولین کتاب شعر خود را با عنوان تابستان می داند ، سال گذشته منتشر کرد. او متقاعد شد که ترجمه های داستان داس را توسط دخترش ، شاعر و نویسنده سامپورنا چاتارجی منتشر کند. داستانهای منتخب برای چاپ عبارت بودند از بازی سایه (چایا نات) ، داستان شهر و روستا (گرام و شهرور گالپو) و بلش (بلش). او می گوید ، این سه داستان بود که در مجلدی که بیش از 40 سال داشتم جمع آوری شد. اینها همچنین سه داستان اولیه جیاباناناندا بود که منتشر شد ، بنابراین انتخاب طبیعی به نظر می رسید که خوانندگان انگلیسی را با داستان کوتاه شاعر نمادین آشنا کنیم.
داستانی از طریق همان سه داستان که خوانندگان بنگالی را با داستان کوتاه او آشنا کرد.

عنکبوت قهوه ای با لکه های سیاه در پشت