عنوان: روز و داستان: دو رمان
نویسنده: انتصار حسین ( ترجمه نشاط زیدی و آلوک بهالا)
ناشر: Niyogi Books Private Limited
صفحات: 192
قیمت: 395 روپیه (جلد سخت)
در بین بهترین نویسندگان اردو شبه قاره ، اینتیزار حسین نه تنها از طبقه بندی به عنوان نویسنده 'مترقی' سرپیچی کرد ، بلکه به دلیل دوگانگی خود مورد انتقاد قرار گرفت و بعداً گسست آشکاری از جنبش نویسندگان مترقی قاطع تر داشت. در واقع ، او به دلیل جدایی بیشتر مورد انتقاد قرار گرفت ، علیرغم اینکه محصول دوران خود بود - که کاملاً از سیاست آگاه بود و در حالی که قلم در دست داشت ، واقعیتهای پیرامون خود را تجربه می کرد. اما حسین مصمم بود که به شیوه خودش با سیاست و تأثیر آن بر زندگی برخورد کند. و چه بخواهیم و چه نخواهیم ، او قلم خود را به شیوه متمایز خود در حرفه نویسندگی طولانی و درخشان خود به کار گرفت.
این چه نوع درختچه ای است
پرواز او از دیبایی ، در بلوندشهر ، اوتار پرادش ، در زمان تقسیم - هنگامی که او وسایل بسیار کمی از جمله ترجمه اردو از کتاب مقدس را ترک کرد - به همان اندازه به خاطر آنچه پشت سر گذاشته بود به خاطر آنچه که در سر داشت حمل می کرد. خانه جدید خود را در پاکستان ساخت.
اما داستانهای حسین احتمالاً بهتر است در بخش 'غیرقابل ترجمه' ثبت شوند. مطالب زیادی درباره ترجمه های قریب الوقوع حیدر و شمسور رحمان فاروقی و سایر نویسندگان ادبیات نوشته شده است. همیشه بحث بر سر این است که آیا آنها تا به حال به درک کامل خود از نثر اصلی اردو ، عدالت کامل را رعایت کرده اند یا خیر.
اما این شکاف نثر ممکن است بیشتر به نظر برسد زیرا خود خواننده تحت تأثیر انتخاب خواندن به زبان دیگر قرار می گیرد - یعنی نخواندن اصل با وجود دانستن زبانی که به آن نوشته شده است.
با این حال ، دی و دستان کمتر از اتهام قطع ارتباط زبانی رنج می برند. در واقع ، آنها با صدای بلند ، دقیقاً خواننده ای را می خوانند که هر دو زبان را می داند - زبانی که نویسنده در آن نوشته است و به آن ترجمه شده است - و از طریق این ترجمه ها می تواند هر دو طعم را بچشد.
یک نمونه کوچک این است که چگونه ، در توصیف ظاهر و تحصیلاتعباء میانه ، اشاره به پوشاک او ، کورته نازک موزن ، بعدازظهرهای تنبل با سیستا در روستا و به طرز مسحورکننده ای ، توصیف چوب دستی مانند لام از الفبای اردو که شبیه آینه رومی L است. این احساس وجود دارد که متن ترجمه شده عناصر زبان اردو را در نحوه خواندن حفظ کرده است ، و این ادای احترام به مترجمان ، نشاط زیدی و آلوک بهالا است.
اینتیزار حسین ، در هر دو داستان ، قادر است طیف وسیعی از جهان هایی را که به تصویر می کشد ، منتقل کند. ارجاعات او به داستانهایی از اساطیر هندو همیشه کسانی را که دیر وارد کار حسین می شدند شگفت زده کرده و از خود می پرسید که چگونه از اقامت طولانی او در پاکستان جان سالم به در برد - او در سن بسیار کم از غرب UP خارج شد. اما واضح است که هر آنچه را که در زندگی اطراف خود جذب کرده است با او باقی مانده است و نیاز او برای اشباع داستانهایش با ارجاعات این ایده ها و خدایان بسیار زیاد است. در هیچ مرحله ای مجبور به قید و بند در بازشماری نوستالژیک نمی شود.
گفتگوهایی که شخص حسین بعداً در سفر خود به هند داشته است ، نشان می دهد که او همچنان به خواندن ادامه می دهد و در دنیایی که به جا گذاشته است زندگی می کند. اما بیش از یک نوحه ، گواهی بر این است که چگونه روند خلاقیت او را شکل داده است.
رمان دوم این کتاب ، داستان ، به دلیل واژه ای بهتر ، دارای لحظات سورئال است - شخصیتی به وضوح از اجبار به ترک شهر اجداد من صحبت می کند ، همانطور که او سوار بر قبرستان خانواده اش می شود. این شخصیت ، البته ، زمان کمی برای احساساتی بودن در پایان دارد و ، با وجود اینکه چشمانش خوب شده است ، باید با عجله آنجا را ترک کند.
انواع توت ها با عکس
می توان دی و دستان را به عنوان یک داستان نیمه نوستالژیک و زیبا از دیروز خواند. اما ، این نیز با صدای بلند از زمان حال صحبت می کند ، و همچنین از آینده هایی که در سال 1947 نفرت و جدایی باعث از بین رفتن زندگی شد ، صحبت می کند.
نگاهی احساسی به گذشته یا برآوردی سرد از آنچه باید اجتناب شود - انتخاب به عهده خواننده است: دی یا دستان؟ هرکدام که باشد.