اتاق محاکمه

کارگردان زلیخا چاودهری یک پرونده دادگاهی پر شور باوال در دهه 20 را با اجرای نمایشگاهی با عنوان 'بازبینی شاهد' بازسازی می کند.

زلیخا چودهری، کارگردان تئاتر زلیخا چودهری، تمرین شاهد، پرونده دادگاه بهوال، هنر تئاتر، نمایشگاه، گفتگوزلیخا چودهری در استودیوی شاهپور جات خود در دهلی. (عکس اکسپرس از آمیت مهرا)

در حالی که جسد شاهزاده برای آتش سوزی آماده شده بود، طوفان سهمگینی برخاست و رعد و برق در محل سوزاندن آتش فرو رفت. هر روایتی در مورد اتفاقی که در آن روز در دارجلینگ، 1909 رخ داد متفاوت است - از جمله اینکه آیا کومار بهوال، یک زامینداری در داکا، مرده است یا خیر.
اما در دسامبر 1920 یا ژانویه 1921، یک سانیاسی با قدرت سلطنتی در داکا ظاهر شد و شایعاتی مبنی بر بازگشت کومار به گوش رسید. زلیخا چودهری، کارگردان تئاتر، پرونده‌ی دادگاهی را که در اثر جدیدش با عنوان «تمرین شاهد» دنبال می‌شود، آغاز می‌کند تا مسائل بزرگ‌تری درباره هویت و بازیگری را بررسی کند. این نمایش طولانی مدت، با بازیگران مالیکا تنجا، پرایاس آبیناو، سیف علی و شیوام پرادهان، به مخاطبان اجازه می دهد تا مراحل ساخت این اثر را - از بازدید از تست های بازیگری و نمایش نهایی گرفته تا آرشیو مواد مرجع و وسایل- در طی چند روز تماشا کنند. دسامبر و ژانویه. گزیده ای از مصاحبه:



هر دوره یک مورد قتل پرحرارت در هند را نشان می دهد. چه چیزی شما را به پرونده دادگاه بهوال کشاند؟
آشنایی من با این مطالب از طریق عکس بود. بنیاد الکازی 90 عکس از پرونده دادگاه دارد. همه شواهد است. این پرونده در مورد هویت کومار دوم بهوال است. بسیاری از مردم، از جمله خواهرش، گفتند که سانیاسی او است، در حالی که بسیاری از مردم، از جمله همسرش، گفتند که اینطور نیست. دو برادر دیگر او مرده بودند و دارایی آنها به دادگاه بخش بریتانیا منتقل شده بود. بنابراین، سانیاسی یا شاکی پرونده ای علیه دادگاه بخش بریتانیا تشکیل داد. دادگاه بین سال‌های 1930 و 1946 برگزار شد. ما عکس‌هایی از کومار قبل از رفتن او به دارجلینگ داریم، عکس‌هایی از شاکی وجود دارد که لباس کومار را پوشیده است، زیرا آنها تلاش می‌کردند تا با هم هماهنگ شوند. این مسئله هویت و اینکه او یک شیاد است، برای من، به شدت با مسئله بازیگری مرتبط است و اینکه چگونه شخص دیگری را به عهده می گیرد و چقدر آن را خوب می پذیرد.



عنکبوت قهوه ای با لکه هایی در پشت

نمایشنامه های شما صرفاً تماشای تئاتر نیست. چگونه تمرین شاهد هنر و تئاتر را ادغام می کند؟
من همچنین با هنرهای تجسمی، با اینستالیشن هایم کار می کنم و این پروژه از اندیشیدن به اجرا به عنوان یک نمایشگاه شکل گرفته است. این قطعه کمتر یک تولید صحنه ای است و بیشتر یک اجرای مجدد و آزمایش مجدد است و فضای گالری نیز در حال گذار است. این اجرا در 17 دسامبر افتتاح می شود و از 18 تا 23 این فضا میزبان تمرینات با سه مجری است که نقش کومار یا شاکی، همسر و خواهر را بازی می کنند. یک فراخوان استماع آزاد برای مردم برای تلاش برای این بخش ها و همچنین برای خواندن بخش هایی از شهادت عکاسان، پزشکان و وکلا منتشر شده است. در ژانویه تا فوریه، فضا شبیه صحنه ای می شود که در آن اجرای نهایی برگزار می شود. همچنین به عنوان یک نمایشگاه عمل می کند، بنابراین تمام مواد مرجع موادی که من به آنها نگاه کرده ام و آثاری از آنچه در فضا رخ داده است، از جمله تمرینات، وسایل و لباس ها در دسترس خواهد بود.



آیا تماشاگر می تواند وارد و خارج از اجرا شود؟
من با این ایده کار می کردم که این موردی بود که 16 سال ادامه داشت. اگر تمام روز آنجا بنشینید، نسخه بسیار قوی آن را خواهید دید. اگر مدت کوتاهی در آنجا بنشینید، بخشی از آن را خواهید گرفت. واقعاً به شما به عنوان مخاطب وابسته است زیرا من شما را به دام نمی اندازم. ایده نمایشگاه این است که بر خلاف یک نمایشنامه، هیچ جا گیر ندهید. درها بسته نمی شوند اجراهای کلاسیک مانند کاتاکالی نیز به همین شکل است. مردم مدتی می مانند، می روند و برمی گردند. وقتی یکی به دیدن هنر می رود، هیچ کس نمی ایستد و نمی گوید: 'این نقاشی بسیار خوبی است و باید 20 دقیقه به آن نگاه کنید'.

چرا این درام دادگاه را به عنوان یک کاوش بزرگتر در مورد تعاریف هویت خواندید؟
در این مرحله چگونه نمی توان به هویت فکر کرد؟ این پاسخی است به زمانی که در آن هستیم. همه چیز به این بستگی دارد که یک نفر کیست. هندو هستی یا مسلمان؟ شما چه ادعایی دارید؟ به خاطر شخصیتی که هستید می توانید وارد چه مرزهایی شوید؟ چگونه می توانید درخواست کنید که در جای دیگری وارد شوید؟ مدت‌هاست که به این فکر می‌کنم که بازیگری چیست، زیرا در زمینه تئاتر یک چیز بسیار خاص است، اما وقتی به معنای بزرگ‌تر به آن فکر می‌کنید، پیامدهای زیادی دارد. شخص چگونه خود را اجرا می کند؟ اگر بگویید 'من کشورم را ترک کرده ام و می خواهم بیایم و در کشور شما زندگی کنم' چه هویتی را مطرح می کنید، باید بتوانیم بگوییم کی هستیم و این کار با کارت آذار و انواع شناسنامه. پرونده باوال شامل صحنه ای از جنایت است، اما در عین حال بسیار راشومون است. سانیاسی شدن نیز به معنای تسلیم شدن از خود و هویت است. آنها بدن خود را با خاکستر می پوشانند تا فردیت خود را کاهش دهند. جالب است که یک مرگ واقعی در پرونده و همچنین یک مرگ عمیقاً معنوی و فلسفی وجود دارد.



تئاتر شما با فرمی که ابراهیم الکازی، پدربزرگتان اجرا می کرد، تفاوت فاحشی دارد، اما آیا او به هیچ وجه بر شما تأثیر گذاشته است؟
در واقع پدربزرگم فقط وقتی بزرگ شدم با من درباره هنر صحبت می کرد. این فقط «اوه من هنر خوب را دوست دارم» نبود، بلکه این بود که هنر چیست و چه کاری باید انجام دهد و چگونه تصاویر را می‌خواند. او کارگردان تئاتر بود، یک گالری داشت و همچنین مجموعه‌دار عکس است و من به ارتباط بین اینها فکر می‌کردم.



این اجرا در اتاق هنر بمبئی، ساختمان Pipewala، چهارمین لین پاستا، کولابا، بمبئی، از 17 تا 23 دسامبر، از ساعت 16 تا 19 و از 6 تا 9 ژانویه، از ساعت 14 تا 17 برگزار می شود. این نمایشگاه از 18 دسامبر تا 20 فوریه ادامه دارد. تماس: office@mumbaiartroom.org