هارالد فورمن در حال گردشگری در دهلی با لباس های گشاد و موهای نامرتب ، در مقبره قرن هفدهم خان خانا در نظام الدین ، هنگامی که مشغله خانواده مشغول کار است. دختر جوان فورمن در حالیکه مادرش دوربین را در دست دارد ، اجرای قطعاتی را به عنوان بخشی از تست بازیگران کودک آغاز می کند. فورمن روی نیمکت زیر درختی می نشیند و تلفن همراه خود را که تصویری از او در کنار دالایی لاما دارد بیرون می آورد.
معظم له می گوید ما برای نمایش داستانهای معاصر درباره مردم تبتی باید درام بیشتری بسازیم. او می گوید: موسسه هنرهای نمایشی تبتی (TIPA) به یک مدیر نیاز دارد و من (به یک سازمان کمکی تبتی آلمانی) گفتم: 'هرجا که به من احتیاج دارید ، من فقط می روم'. فورمن مدرس تئاتر در آکادمی هنرهای دراماتیک ارنست بوش برلین و همچنین کارگردان برجسته ای است که ایده اش تئاتر این است که کاری با واقعیت انجام دهد. او همچنین یکی از هنرمندانی است که به بین المللی شدن برنامه های هنری TIPA کمک می کند.
در سه سال گذشته ، فورمن به دارامسالا می آید تا دانش آموزان را در زمینه تکنیک هایی آموزش دهد که شامل مشاهده مردم در خیابان ها و سپس به صحنه آوردن آنها است. بازیگر باید تصمیماتی را اتخاذ کند ، مانند 'امروز چه داستانی را بگویم؟ کدام قسمت ها را باید رعایت کرد؟ کدام بخش از واقعیت را به صحنه بیاوریم و از چه زاویه ای به آن نگاه کنیم؟ »فورمن می گوید ، این گونه ما هنرمندان مسئول می شویم و به صورت مکانیکی کارهایی را که کارگردان می خواهد انجام نمی دهیم.
یازده سال پیش ، او و 15 نفر از جمله بازیگران ، عروسک گردان ها ، رقاصان ، کارگردانان و طراحان مجموعه ، تئاتر ماهی پرنده را تاسیس کردند ، آپارتمان های خود را رها کردند و چمدان های خود را بستند تا از طریق هند و نپال سفر کنند و در جشنواره هایی مانند ناندیکار اجرا کنند. همچنین در خیابان ها ، روستاها و شهرهای هیمالیا. رویای من ترکیب کار ، دوستی و سفر بود. با حرفه ام چه کاری می توانم برای جهان انجام دهم؟ فورمن ، که در ایران ، اسلو ، استرالیا ، نیوزلند و مکزیک نیز تدریس کرده است ، می گوید شاید کسی به تئاتر نیاز داشته باشد.
او اولین هنرمند خانواده اش است ، پدرش مهندس و مادرش خانه دار است. من بسیاری از آلبر کامو را خواندم ، که در مورد چگونگی زندگی در لحظه صحبت کرد و من با او بسیار نزدیک شدم. سپس ، من او را در یک فیلم دیدم ، در تئاتر نشسته بود و درباره تئاتر صحبت می کرد و گفتم: 'اوه ، او تئاتر کار می کند و من او را آنقدر دوست دارم که شاید من باید تئاتر انجام دهم.'
او اولین بازی خود را در چادر در قسمتی از زندگی جایگزین برلین تماشا کرد. گروه مسافر داستانی در مورد محیط زیست و نحوه زندگی بر اساس ارزشها و نه پول اجرا می کرد. فورمن به عنوان بازیگر کار کرده است اما کارگردانی امضای اوست. در انتظار گودو - که در فلسفه او می گنجد که زندگی کوتاه است. منتظر گودو نباشید ، فقط کار خود را انجام دهید - و فائوست گوته ، قسمت اول ، در مورد دانشمندی که با مفیستوفل شرط می بندد ، در فهرست کارنامه او قرار دارد.
سال گذشته ، وی پس از صحبت با مردم از مذاهب مختلف ، نمایشی درباره باورها نوشت ، با عنوان Unruhe Im Paradies. بعدی او Faust II است ، که بسیار پیچیده و تقریباً غیرممکن تلقی می شود. فاوست در حال ساختن سد است زیرا احساس می کند طبیعت نباید قوی تر از انسان باشد. هزاران نفر سالها کار می کنند و در پایان ، فاوست پیر و کور می شود. او فکر می کند که دارد در حال ساختن سد در حال کندن افراد است - در این لحظه احساس رضایت می کند و می میرد - اما در واقع آنها قبر او را حفر می کنند.
چندین محصول در اردوگاه های کار اجباری تنظیم شده است و در یکی از این موارد بود که فورمن متوجه شد مادربزرگش یهودی است ، اما او هرگز در مورد آن صحبت نکرد. ناگهان ، من دیگر از نقطه نظر عامل جنایتکار بلکه قربانی صحبت نمی کنم ، او می گوید ، وقتی در مدرسه هستیم ، به بچه های آلمانی درباره آنچه بر یهودیان و جهان انجام شده است گفته می شود. من این احساس قوی را دارم که چنین چیزهایی هرگز نباید تکرار شوند. در مسئله تبت ، سیاست های کل جهان گرد هم می آید ، درباره نحوه رفتار ما ، داستان هایی که می گوییم ، در مورد تجارت و حقوق بشر.