اوایل امروز ، آنکیتا کنوار مجموعه ای از تصاویر را در اینستاگرام خود منتشر کرد و قاب را با همسرش میلیند سومن به اشتراک گذاشت. این زوج در هر تصویر خیره کننده به نظر می رسند و اهداف اصلی را برای طرفداران و دنبال کنندگان خود تعیین می کنند.
در حالی که این زوج در آوریل 2018 ازدواج کردند ، آنها دومین ازدواج خود را در اسپانیا در همان سال ، در ماه ژوئیه انجام دادند. امروز سه سال از آن عروسی رویایی می گذرد.
در زیرنویس ، Konwar نوشت: هر روز یک ماجراجویی است ، سالگرد جدیدی از چیزی و یک روز دیگر ولنتاین با شما (sic).
این پست را در اینستاگرام مشاهده کنیدپستی که آنکیتا کنوار به اشتراک گذاشت (ankita_earthy)
تاک بالا رفتن با گل های بنفش
3 سال از جشن عروسی جادویی ما در آن جنگل کوچک در اسپانیا ، پابرهنه ، روبروی آبشار می گذرد. بودن در کنار شما مانند تجربه جادو است ، از نزدیک! تو آب زمین منی شکل دادن به من ، پرورش دادن من ، رشد با من. من از این پیوندی که به اشتراک می گذاریم قدردانی می کنم. همیشه و برای همیشه ️ او بیشتر نوشت.
چگونه از شر حشرات موجود در گلدان خلاص شویم
این سریال لباسهای متفاوت و لحظاتی از زندگی زناشویی خود را نشان می داد و به طرز شگفت انگیزی خوشحال و بی نقص به نظر می رسید.
در آگوست 2019 ، کمی بیشتر از یک سال از ازدواجشان ، Konwar داستان عشق خود را با آنها به اشتراک گذاشت انسانهای بمبئی ، نحوه ملاقات آنها در زمان عجیبی. من تصمیم گرفتم که به خارج از کشور بروم و کار خود را با ایر آسیا ، به عنوان خدمه کابین در مالزی ، آغاز کردم. در آن زمان بود که دوست پسر وقتم ناگهان فوت کرد. این بسیار دلخراش بود --- انگار دیگر بازگشتی وجود نداشت. چند ماه بعد ، من در چنای پست شدم.
این پست را در اینستاگرام مشاهده کنیدپستی که آنکیتا کنوار به اشتراک گذاشت (ankita_earthy)
من در هتل با همکارانم اقامت داشتم. یک بار ، در لابی ، مردی بلند و ناهموار را دیدم. میلیند سومن بود! من طرفدار زیادی بودم! بنابراین من رفتم تا سلام کنم ، اما او مشغول بود. به گفته او ، چند روز بعد ، او را دوباره در کلوپ شبانه هتل دیدم.
کنور اعتراف کرد که او همچنان به او نگاه می کرد و او نیز به عقب خیره شده بود. دوستانم از من خواستند که با او صحبت کنم. بنابراین من پرسیدم آیا او دوست دارد برقصد و او مجبور شد! حال و هوایی وجود داشت - من آن را احساس می کردم! اما من نمی خواستم زیاد درگیر شوم.
انواع تخم مرغ برای پختن
در حالی که او فکر می کرد که سومان این موضوع را فراموش خواهد کرد ، در عوض به دنبال من آمد - او مجبور شد برود تا شماره من را بخواهد. این یک شماره جدید بود ، بنابراین من آن را به خاطر نمی آورم و تلفن من نیز روی من نبود. بنابراین او دوستم را وادار کرد شماره اش را بگیرد و از من خواست به او پیام بدهم.
این پست را در اینستاگرام مشاهده کنیدپستی که توسط Humans of Bombay به اشتراک گذاشته شد (officialhumansofbombay)
چند روزی گذشت و من نتوانستم او را از ذهنم بیرون کنم. بنابراین به او پیام دادم و بعد از یک هفته دوباره برای شام ملاقات کردیم. پس از آن ، ما دائماً پیام می دادیم و ملاقات می کردیم.
درختان همیشه سبز مینیاتوری برای محوطه سازی
در حالی که او درباره گذشته اش صحبت می کرد ، او قول داد که عاشق او خواهد بود و آنها در این کار با هم بودند. آن وقت بود که فهمیدم - این مرد برای من بود!
این پست را در اینستاگرام مشاهده کنیدپستی که آنکیتا کنوار به اشتراک گذاشت (ankita_earthy)
آنها فاصله سنی همه جا خبرساز شد ، اما هرگز برای آنها مسئله ای نبود. باور کنید یا نه ، ما سه بار ازدواج کردیم! ما یک عروسی سنتی در Alibaug داشتیم ، یک عروسی سفید در اسپانیا زیر یک آبشار و سومین ، در مکانی به نام 'پایان جهان'. او بهترین اتفاقی است که برای من افتاده است ؛ او به من آموخت که رها شوم ، عاشق شوم ، خوشحال باشم.