داستان زویا ساده است ، احتمالاً خیلی ساده ، زیرا باعث می شود شما به دنبال چیزهای بیشتری باشید. در قلب آن a حیات وحش دکتر راجیف کاپور ، متخصص حفاظت از محیط زیست ، در جستجوی یک ببر به نام زویا ، که او را نجات داده و پرورش داده بود و اکنون ناپدید شده است. شاید شکارچیان او را پیدا کرده باشند ، چه کسی می داند؟ هر روز ، کاپور در سفرهای تنها به جنگل های جنگل ببرهای کانها در مادیا پرادش می رود ، در جستجوی نشانه های پاگ و قرار دادن تله های دوربین. یک روز کارآموز مشتاق آرمان به این سفر ملحق می شود ، آنچه بعد اتفاق می افتد بقیه داستان را رقم می زند. تماشای یک فیلم بلند در مورد یک متخصص حفاظت از حیات وحش و فیلمی که معادله وی را با کارآموز میدانی بررسی می کند ، معمول نیست. معمولاً ما مستندها و سفرنامه هایی برای انجام آن کار داریم ، بنابراین زویا از تغییرات استقبال می کند.
این سفر در سال 2007 به عنوان بخشی از باشگاه طبیعت کالج او بود که فیلمساز سهیرثثی ، 32 ساله ، برای اولین بار از ذخایر ببرهای کانها و بندهاورگ دیدن کرد. او می گوید نه تنها در مورد حفاظت از ببر ، بلکه کسانی که جان خود را برای نجات ببر وقف می کنند ، بیشتر آموختم ، و می افزاید: یک متخصص حفاظت از محیط زیست از جایی که از خودگذشتگی و عظیمی برخوردار است عمل می کند. عشق به طبیعت به آنها زمانی را دور از خانواده می گذرانند و با طبیعت وحدت می کنند و از هدفی که برای آنها مقدس است پیروی می کنند. همه این درک ها احساس همدلی زیادی را در او برانگیخت و او شروع به تعجب کرد که اگر یک ببر که آنها را نجات داده بودند ناپدید شود ، چه می کند؟
فیلمسازی که بین بمبئی و لس آنجلس کار می کند و فارغ التحصیل UCLA و FTII است ، این فیلم را پس از دریافت کمک مالی 30 هزار دلاری از بنیاد آلفرد پی اسلون ساخت. این فیلم بعدها برنده جایزه امی دانشجویی در بخش درام شد و اولین نمایش جهانی خود را در جشنواره بین المللی کوتاه پالم اسپرینگز 2016 انجام داد. پس از نمایش در جشنواره های مختلف در ایالات متحده ، سال گذشته در هند به نمایش درآمد و اکنون می توان آن را در سرویس پخش MUBI مشاهده کرد.
رابطه بین آرمان و کاپور برای فیلم ساز رابطه جالبی بود ، زیرا کارآموز نشان دهنده بی گناهی است که کارشناس رواقی در طول سالها از دست داده است. آرمان در زمینه حفاظت تازه کار است - مشتاق لذت بردن و یادگیری است. در حالی که کاپور کار عادی خود را به یک علم محدود کرده است ، او آنقدر در پی تعقیب و گریز است که هیچ چیز دیگری اهمیتی ندارد. Sethhi می گوید آنها در اهداف خود متحد هستند ، اما نگرش ها و رویکردهای کاملاً متفاوتی نسبت به آن دارند. در این فیلم 27 دقیقه ای راجش تیلانگ بازی می کند جنایت دهلی و روز انتخاب ، و منژوت سینگ ، که عملکردی به یاد ماندنی را در ما به نمایش گذاشت ای خوش شانس خوشبخت چشم به
شیثی در ابتدای سال 2015 بعد از تماشای فیلمش به فکر تیلانگ رفت سیدارت به او با حفظ حضور تکان دهنده در صفحه نمایش ، عملکردی کاملاً همدلانه و ظریف داشت. او می گوید بازیگری منحصر به فرد است که می تواند شخصیت ها را با دوگانگی آسیب پذیر و در عین حال رواقی لایه بندی کند. در مورد منجوت ، او اجراهای خود را در آنجا دوست داشت ای خوش شانس و اودان ، بنابراین او شخصیت آرمان را نوشت و سینگ را در ذهن داشت. او مجری فوق العاده صادقانه و سرزنده ای است که زندگی را با حس شگفتی و کنجکاوی مشاهده می کند و این همان چیزی است که شخصیت مورد نیاز است.
پس از جستجوی مکانها با فیلمبردار و تهیه کننده خود در رانتامبور ، کانها و بندهاور ، ستی به همراه بازیگران و یک گروه کوچک شش نفره به جنگلها بازگشت. با هم ما در طبیعت وحشی بودیم و فیلمسازی چریکی را با تی. او می گوید روزهایی بود که ما کیلومترها به جنگل های کانها می رفتیم تا در گوشه های سبز سرسبز با طلوع و غروب خورشید در پس زمینه فیلمبرداری کنیم.