کارما سوترا: درک شرااد و سرزمین مردگان

صرف نظر از احساسی که ما نسبت به آن داریم ، حقیقت باقی می ماند - همه ما باید روزی بمیریم. هیچ راهی برای فرار از این حقیقت اجتناب ناپذیر وجود ندارد که هیچ درمانی برای آن توسط ذهن منطقی انسان کشف نشده است.

دوره شراء ، کارما سوترا ، اهمیت شرااد ، شرااد چیست ، تاریخ پشت شرااد ، هند اکسپرس ، اخبار اکسپرس هند ،بنابراین دوره شراعد زمان خدمت و ارتباط با اجداد است. (منبع: Jo Mabel/Wikimedia Commons)

در حماسه هندی مهابهاراتا ، یاکشا (حواصیل) از برادر بزرگتر پاندوا ، یودشترا می پرسد ، به نظر او شگفت انگیزترین چیز در جهان چیست؟ یودیشترا پاسخ می دهد ، موجودات روزمره می میرند ، اما بقیه مانند جاودانه زندگی می کنند. و این دقیقاً نحوه ارتباط ما با مرگ است. ما آن را پدیده ای می دانیم که منحصر به خود ماست. برای همه ما مرگ چیزی است که برای دیگران و دیگران اتفاق می افتد.



کاترپیلار سبز با راه راه های سیاه و نقاط زرد

مانند تصور از زندگی ، مرگ نیز یک پدیده طبیعی است. و با این حال فرهنگ های مختلف دارای آداب و رسوم متفاوتی برای نشان دادن این وقایع طبیعی هستند که بر اساس حقایق موروثی هر فرهنگ بنا شده اند. این آداب و رسوم و آیین هایی که ما از آن پیروی می کنیم ، راهی است برای شناخت حقیقت پشت اسطوره ها و در نتیجه ، اعتبار ارتباط غیرمنطقی در دنیایی که توسط حقایق عقلانی اداره می شود.



در وجود بی معنی و بی هدف ما ، که به گفته آلبر کامو ، تئاتر پوچ و شکسپیر از آن به عنوان همه صدا و خشم که هیچ چیز را یاد نمی کند ، یاد می شود ، این افسانه های به ظاهر غیر منطقی از طریق قصه های اسطوره ای در اطراف این وقایع طبیعی معنا می بخشد. آنها به نیاز ما به پاسخ پاسخ می دهند و وجود ما را تأیید می کنند.



این اسطوره ها اساساً یک ساختار فرهنگی هستند که جامعه را بر اساس درک مشترک آنها از جهان متصل می کند. از آنجا که فرهنگهای مختلف درک متفاوتی از مرگ و زندگی دارند ، باورها و رسوم آنها متفاوت است. این باورها و آداب و رسوم حقیقت یک فرهنگ خاص را می سازد.

بر اساس درک هندوها از زندگی و مرگ ، بدن انسان دارای دو قسمت است - روح (آتما) و بدن (شریرا). بدن ، که روح را احاطه کرده است سه نوع است - بدن ناخالص (sthula sharira) ، بدن ظریف (sukshma sharira) و بدن علی (kaarana sharira). وقتی شخصی می میرد ، بدن وحشتناک سوزانده می شود و روح پیچیده در بدن علی از رودخانه وایتارنی به سرزمین مردگان می رود.



افسانه ها می گویند که یاما ، اولین موجودی که مرد ، رئیس مرگ و مردگان شد. او به عنوان فرمانروای تاریک و غیر شخصی توصیف می شود که سوار بر بوفالو می شود. او شرایط آینده جیوا (افراد) را بر اساس اعمال گذشته آنها تعیین می کند. چیتراگپتا ، حسابدار وی ، اعمال جیوا را به عنوان بدهی یا حقوق صاحبان سهام طبقه بندی کرده و به یاما تسلیم می کند.



یاما همچنین به عنوان خدای نظم شناخته می شود زیرا در قضاوت خود کاملاً بی رحم است. سرزمین مردگان جایی است که pitr (اجداد ما) در انتظار تولد دوباره خود زندگی می کنند. بر اساس درک هندوها از زندگی و مرگ ، تولد مجدد تنها زمانی می تواند اتفاق بیفتد که فرزندان یا فرزندان به جا مانده در سرزمین زنده فرزندی به دنیا آورند.

هنگامی که یک مرد یا زن هندو می میرد ، فرزندانش مراسمی را انجام می دهند که به 'شرااد' معروف است. در طول این مراسم ، سه نسل از اجداد به غذا دعوت می شوند و کیک برنجی ارائه می شود. این نماد وعده تولید فرزند و بازپرداخت بدهی به اجداد است (pitr). اگر این مراسم انجام نشود ، بدن علّی به عنوان شبح در سرزمین زنده می ماند ، زیرا هیچ بدن ناخالص (فیزیکی/sthula sharira) برای حمایت از آن ندارد. مراسم شراع تضمین می کند که جسم علی قادر است از رودخانه وایتارنی عبور کرده و به سرزمین مردگان برسد.



تنها پس از رسیدن به سرزمین مردگان امکان تولد دوباره وجود دارد. برای گودالی که قادر به عبور از رودخانه نیست ، یک شرااد اصلاح شده یا مراسم آتما شانتی انجام می شود که به تولد دوباره پرتا (شبح) کمک می کند. با این حال ، برای گودالی که بدون فرزند فوت کرد یا فرزندانش فرزندی نداشته اند ، امیدی نیست. طبق افسانه های هندو ، این پیترها در محلی به نام put ، سرزمین مردگان به دام افتاده اند. مگر اینکه فرزندان آنها فرزندی به دنیا آورند و او را آزاد کنند ، امیدی به آنها نیست. گودال بدون فرزند محکوم به ماندن در جای خود است.



مطابق با این ایده از هندوها ، یک پسر به عنوان putra و یک دختر به عنوان putri شناخته می شود ، که در سانسکریت به معنی - نجات دهندگان از put است. این نیز دلیل وسواس هندوها برای ازدواج و زایمان است. بر اساس یک داستان اساطیری دیگر درباره هندوها ، حکیمی به نام آگاستیا تصوراتی از گودال خود در حبس به دام افتاده بود. آنها از او درخواست ازدواج و بچه دار شدن کردند تا بتوانند وارد سرزمین زنده ها شوند ، زیرا تنها با ورود به سرزمین جهان آشکار می توانند موکشا یا رهایی - یعنی رهایی از چرخه تولد و مرگ - را به دست آورند. به

بنابراین دوره شراعد زمان خدمت و ارتباط با اجداد است.



در پایان روز ، اینها فقط افسانه هستند. اگر آنها به نیازهای ما پاسخ ندهند یا به ما در مقابله با پوچی های زندگی کمک نکنند ، از آنها پیشی می گیریم. انتخاب باور در نهایت با ماست!