Énorme اثر سوفی لتورنور: طنز پیچیده ای که سختی های زنان را برجسته می کند.

Énorme اثر سوفی لتورنور مانند یک مستند آشکار می‌شود، اما در یک لمس سوررئالیستی نادر، وقتی شکم ژیرار به اندازه‌های بیش از حد نفخ می‌کند، هدف خود را آشکار می‌کند.

iffr, films at iffr, Sophie Letourneurاین فیلم در جشنواره بین المللی فیلم روتردام به نمایش درآمد. (منبع: IFFR Video Platform)

در Sophie Letourneur’s بزرگ ، روشنگرترین مشاهده از یک مکالمه غیررسمی بیرون می آید. پیانیست بسیار با استعداد و خجالتی کلر ژیرارد (مارینا فویس) به تازگی اجرای خود را تمام کرده بود. او در گوشه ای ایستاده بود و به ستایشگرانش لبخند می زد. شوهرش فردریک (جاناتان کوهن) که او نیز به عنوان ایجنت و مربی او از او تعریف و تمجید می کرد. زنی، همسر یک سفیر، از ژیرار راز استعداد خود را می پرسد که او با پوزخندی بی صدا پاسخ می دهد. در این مرحله، مردی که هیچ استعداد ظاهری دیگری جز حفظ جان همسرش ندارد، می گوید: پشت سر هر زن بزرگی یک مرد است. و سپس، گویی برای اثبات اظهارات گسترده‌اش از مخاطبانش می‌پرسد: به عنوان همسران سفیر، شما را سفیر می‌خوانند. آیا پشت سر هر سفیر بزرگی یک سفیر هست؟ با کوتاه کردن پاسخ مثبت، او دوباره می پرسد، آیا به روش دیگری کار می کند؟ به او اطلاع می‌دهند که وقتی زنی کار را انجام می‌دهد، سفیر خوانده می‌شود، اما شوهرش به عنوان سفیر شناخته نمی‌شود. او چیزی نیست. عمق مبادله نه تنها ناتوانی عمومی ما را در برخورد با مردی که صحنه اصلی را اشغال نمی کند، و متعاقب آن محو شدن او را از بین می برد، بلکه به انتظار و پذیرش مایلانه ما از یک زن به عنوان کمانچه دوم اشاره می کند. این احساس تا حد زیادی پیش‌نمایش فیلم لتورنور است.



ژیرار که با حسادت بر هنر خود کنترل می کند، هیچ یک از آن کیفیت را در زندگی خود نشان نمی دهد. این شوهرش است که از عملکرد روزانه او مراقبت می کند. مردم زمانی که می خواهند با او ارتباط برقرار کنند با او صحبت می کنند. او کنسرت‌ها، برنامه‌های سفرش را برنامه‌ریزی می‌کند، در مورد لباس‌هایش تصمیم می‌گیرد و وقتی از او خواسته می‌شود اولین زنی باشد که این کنسرت را اجرا می‌کند، بسیار خوشحال‌تر می‌شود. شب جادویی . این تسلط ممکن است نمونه ای از مردانگی سمی باشد، اما جدایی کامل ژیرار از هر چیز دیگری به جز سازش، اتکای او را به نیاز یک هنرمند به تنهایی تبدیل می کند. او نمونه اولیه هنرمند خود شیفته است و او آینه کسانی است که برای محافظت از آن در حاشیه کار می کنند. پس ازدواج آنها یک ترتیب پوشیده است و لتورنور در موارد متعددی بر عملکرد آن تأکید می کند. هنگامی که ژیرار خسته است، شریک زندگی او با نگرانی واقعی از او می پرسد که آیا باید او را آرام کند یا از او لذت ببرد، وقتی او تولدش را فراموش می کند، به او اطمینان می دهد که با کارت او چیزی می خرد. این اتحاد بدون مانع وقتی به هم می‌ریزد که او به همسفری کمک می‌کند تا در پرواز زایمان کند و غرایز پدری را تشخیص داده و شروع به پرورش آن می‌کند. او آرزوی داشتن فرزند را دارد. از آنجایی که بیش از حد به حرفه او علاقه مند بود، تا به حال دو طرف تصمیم گرفته شده بود که بچه دار نشوند. در اینجا است که فردریک از اعتماد خود سوء استفاده می کند و قرص های ضد بارداری را با گلوله های قند جایگزین می کند.



در فیلم کوچک پیچ خورده لتورنور، نقض نسبتاً فجیع اعتماد تقریباً با قرار دادن آن در کنار خودخواهی کور ژیرار مقابله می شود. امتناع او از در نظر گرفتن هر کس دیگری غیر از خودش به عنوان یک بی تفاوتی آشکار نسبت به او است. این حادثه پس از آن از تبدیل شدن به یک تراژدی جلوگیری می کند زیرا نمی تواند همدردی ما را برانگیزد. بدبختی در عوض به عنوان سناریویی ظاهر می شود که در آن کسی که برای مدت طولانی مورد استثمار قرار گرفته بود اکنون به دنبال بهره برداری است. نتیجه به شدت خنده دار است. ژیرار غافل از اینکه باردار است، به پزشک مراجعه می کند و از احساس تهوع شکایت می کند. او می ترسد که سرطان داشته باشد - حالت تهوع نشانه اولیه سرطان است - و وقتی در سونوگرافی به او گفته می شود که بچه دار شده است، وقتی فریاد می زند ناباوری کامل او نشان می دهد که یک سرطان نوزاد است! بی عاطفه بودن او نسبت به کودک همچنان ادامه دارد که خودش را به اتاقش محدود می کند و این فردریک است که وزنش را افزایش می دهد (همراه با همسرش)، به جلسات مادران آینده می رود تا این کارها را یاد بگیرد و در هنگام زایمان انجام ندهید چشم انداز داشتن فرزند به او این فرصت را می دهد تا در نهایت کسی باشد که چیزی را خلق می کند، هنرمندی در رابطه باشد.



Énorme که توسط لتورنور و ماتیاس گاواری نوشته شده است، با تعویض بنیادی نقش های جنسیتی بازی می کند. این شوهر است که مانند یک زن اصلی رفتار می کند و بالعکس. و در حالی که این به ساختن یک طنز ظاهری کمک می کند، به عنوان یک ترفند مؤثر برای رسیدن به یک نکته بزرگتر عمل می کند: کار فیزیکی و ذهنی عظیمی که زنان در طول زایمان متحمل می شوند و اینکه چقدر به راحتی تمایل دارند هویت خود را در طول این فرآیند از دست بدهند. نگرش بی توجه ژیرارد به عنوان یک ویژگی عالی برای بیان سختی ها و آشفتگی های روانی زنان در دوران بارداری بدون هر گونه تزئینات مادرانه عمل می کند. او ناراحتی و مشکلات خود را پنهان نمی کند. او از تماشای ناپدید شدن تدریجی هویت خود راضی نمی ماند. او نمی خواهد یک زایمان کننده عمومی باشد. سرپیچی او حتی پس از اطلاع از رفتار شوهرش به شدت مشهود است، کینه ای که او بیش از همه از آن پرستاری می کند، مشغولیت او به فرزند متولد نشده است. تو دیگر مرا نمی بینی، او شکایت می کند.

Énorme لتورنور مانند یک مستند آشکار می شود، اما در یک لمس سوررئالیستی نادر زمانی که شکم ژیرار به اندازه های بیش از حد نفخ می کند، هدف خود را آشکار می کند. تورم نامتناسب، تمام رمانتیسم مرتبط با یک برآمدگی حامله را از بین می برد، تحرک او را محدود می کند و کار را به وضوح برای او سخت تر می کند. بزرگی برآمدگی او به یک تمثیل تحت اللفظی تبدیل می‌شود و ما را غیرممکن می‌سازد که از طول و وسعت فعالیت بدنی زنان به طور کلی و او به طور خاص نگاه کنیم.



(این فیلم در جشنواره بین المللی فیلم روتردام به نمایش درآمد)