آلیس ترنر ، در 80 سالگی ، یکبار سخنرانی کرد که با خنده عنوان کرد 'در تبدیل شدن به یک واقعیت تاریخی'. رومیلا تاپار دو گاه شماری دارد که می تواند با آنها بازی کند - تاریخچه طولانی شبه قاره و زندگی آکادمیک خود. بیش از نیم قرن است که او کتابهایی می نویسد که در سه نسل سرخپوستان بخشی از رشد بوده است.
من خیلی دوست دارم واکنش رومیلا را که در تاریخ 1962 جلد 1 تاریخ پنگوئن های هند را به طرز شگفت انگیزی غیرقابل توصیف نوشت ، نسبت به کتاب مورد بررسی بدانم. آیا او در آن زمان یا چهار سال بعد ، در حال نوشتن کتاب درسی درباره هند باستان برای NCERT ، فکر می کرد که در مورد 'میراث' سخنرانی می کند؟
'فرهنگ' ، 'تمدن' و 'میراث' در دو قرن گذشته توسط هندیست ها و دانشمندان هندی به جای 'تاریخ' به کار رفته اند ، بدون اینکه در معانی دقیق دچار مشکل شوند. در مقابل ، معادل آنها در هندی/ اردو - سانسکریتی ، سقافات ، تهذیب ، سبحیاتا ، ویراسات ، داراهار - دشوار است که به جای آن با itihas/ tarikh جایگزین شوند.
این یک وضعیت Humpty Dumpty است.
وقتی از کلمه ای استفاده می کنم ، هامپتی دامپی گفت ، با لحنی نسبتا تحقیرآمیز ، این بدان معناست که من آن را به معنی انتخاب می کنم - نه بیشتر و نه کمتر. آلیس گفت ، این سال این است که آیا می توانید کلمات را به معنای بسیار متفاوتی بسازید؟ Humpty Dumpty ، که باید استاد شود ، سوال این است که این تمام است.
در دهه 1930 ، اگر برخی از مورخان از فرهنگ ، تاریخ و میراث به جای یکدیگر استفاده می کردند ، با نزدیک شدن تاریخ به علوم اجتماعی ، فرهنگ و میراث توسط دیگران کنار گذاشته می شد (در جایی از راه ، اصطلاح علوم انسانی تار شد ، اگرچه این اصطلاح همچنان ادامه دارد. در برنامه های درسی مورد استفاده قرار گیرد ، بدون آنکه به وضوح از علوم اجتماعی متمایز شده باشد).
درختان گلدار را با تصویر شناسایی کنید
سه جلد مأموریت راماکریشنا درباره میراث فرهنگی هند (1937) ، که توسط تعدادی از بهترین دانشمندان این کشور ویرایش شده بود ، در سال 1956 و بعد بزرگ شد ، سازماندهی و تجدید چاپ شد. از دهه 1950 ، 11 جلد تاریخ و فرهنگ مردم هند ، Bharatiya Vidya Bhavan انجام شد. این مطالب دارای فصل های مفصل در مورد هنرهای ساخته شده و نمایشی و ادبیات بود. اما ، با چاپ ضعیف و محدود ، آنها معلمان یا دانش آموزانی را که در مدرسه در معرض شگفتی های هنر ، صنایع دستی و ادبیات بومی قرار نگرفته بودند ، درگیر نمی کردند. کتابهای درسی NCERT (از جمله کتب تاپار) نیز ضعیف چاپ شده بودند ، اما شور ملی گرایی که در آنها تابیده بود آنها را هیجان انگیز کرد.
در دهه 1970 و 80 ، مطالعه تاریخ چرخش جدیدی پیدا کرد. برای دانشجویانی که به زبان انگلیسی مسلط بودند ، هیچ چیز نمی تواند سرسخت تر از فلسفه های جدید در زبان انگلیسی یا ترجمه های انگلیسی (بیشتر از زبان فرانسه) باشد ، و فرصت هایی برای تعامل با متفکران بین المللی افسانه ای - EP Thompson ، Keith Thomas و Carlo Ginzburg بود. پس از آن ستاره های راک! میراث آنها به برنامه های آموزشی تاریخ در معبد جدید یادگیری ، JNU سرازیر شد ، که فرمول آن را تاپار و همکارانش بسیار از خود ارائه دادند (ص 155-177).
JNU و INTACH معاصر هستند. و تأسیس INTACH معنای 'میراث' را تغییر داد. این دیگر به معنای انتقال تفکر و بحثهای قرنهای گذشته به شیوه ای مسئولانه نبود ، بلکه به معنای شناسایی 'سهامداران' ، حامیان جدید ، سیاستهای 'حفاظت'/ 'بازسازی' بود. این تعاریف از مقوله های یونسکو پیروی کردند. دانش آموزان تاریخ حق انتخاب دارند-آنها می توانند از خطوط تحقیق محض پیروی کنند ، یا می توانند تحقیقاتی را انجام دهند که به ارائه مجدد سنت ها و آثار باستانی کمک می کند.
ثپار معتقد است که سرخپوستان تمرین خاورشناسان در زمینه خواندن فرهنگ ها را از نظر کاست های برتر و ادیان پذیرفته اند (در این مرحله ، آیا می توانم پیشنهاد کنم که ما می توانیم 'شرق شناسان' را که در طبقه دیگری ساخته شده اند ، به طور مفید تفکیک کنیم؟ ) او نیاز به مطالعه فرهنگها از نظر زمینه و ترکیب داستانهای بی عدالتی و اجبار را دارد (به مقالات ، 'زنان رمزگذار فرهنگها' ، 2016 ، و 'فرهنگ تبعیض' ، 2017 مراجعه کنید). او می نویسد که در 30 سال گذشته این اتفاق افتاده است (همانطور که آرژون اپادورایی و کارول برکینریج یک ربع قرن پیش پیشنهاد کرده بودند). تاریخ سازی تبعیض اجتماعی ممکن است ما را ملزم کند تا بخشی از میراث خود را که عدالت اجتماعی را نفی می کند و از نظر اخلاقی غیرقابل قبول است ، م effectivelyثر لغو کنیم (ص 133). تاریخ باید برای تجزیه و تحلیل انتخاب های میراث مورد استفاده قرار گیرد - چگونه و چرا برخی از مصنوعات یا مکانها ، یا عبارات فرهنگی ، به عنوان نماینده یک فرهنگ انتخاب می شوند. نهادها و کدهای اجتماعی که شیء در آنها تولید می شود. این امر به طور گسسته توسط مورخان برای 'نهادها' و توسط جامعه شناسان برای 'کدهای اجتماعی' مورد مطالعه قرار گرفته است ، هرچند معمولاً بیشتر از تجربی. یک س veryال بسیار جالب که او مطرح می کند ، اما من با توجه به منابع بسیار اندک مخازن ما پاسخ آن را دشوار می دانم - آیا دوره هایی وجود داشته است که به آنها اهمیت داده شده است و موارد دیگر زمانی که فراموشی در مورد آنها وجود داشته است؟
من فکر می کنم چالش هایی که امروزه در این کتاب به آنها اشاره می شود - اکثریت خواهی ، ابتذال ، میراث به عنوان جشن - با ابزارهای آرام تر اما م effectiveثر - تک نگاری هایی که شمایل نگاری ، تجزیه و تحلیل متن ، فولکلور و مواردی از آنها را در هم آمیخته است ، مقابله می شود. حمایت ، بسط زیبایی شناسی ، خلاقیت ، تحقیقات علمی ، که قرائت های متفاوتی از 'رویدادها' را در نظر می گیرد ، پذیرش این نزاع ، از جمله درگیری های بین مذهبی ، رخ داده است ، اما کل داستان بیش از شجاعت یک جامعه یا شور مذهبی دیگران نبوده است. بود. هنگامی که کلاغ ها سر و صدا می کنند در شاخه های بالاتر ، به پرندگان کوچک در بوته ها گوش دهید. وقتی تاپار می گوید ، بحث در مورد 'فرهنگ بالا' و 'فرهنگ قومی' هنوز انجام نشده است (صفحه xxxiv) ، شاید او چیزی را که بسیاری از سرخپوستان احساس می کردند ، تکرار می کند که بحث (که تبدیل به بیانیه می شود) لازم نیست ، و فرهنگهای ما باید آزاد باشید ، مقید به طناب های دیکتاتوری دانشگاهی یا صدای شعارهای بیهوده حزب و اقدامات قانونی احساساتی نباشید. خود تاپار این را تشخیص می دهد. در جایی که ارزشها تحمیل می شوند ، تمایل به از بین رفتن دارند (صفحه 155). شاید تشویق احساس اشتیاق برای ارائه فرهنگ از پایه ، از طرف مجریان و صنعتگران ، به جای بالا به پایین ، خوشحال کننده تر باشد. شاید جمع اول شخص باید کنار گذاشته شود؟ کلمه 'ما' می تواند احساس سرکوبگری از مسئولیت و همچنین فرض امتیاز ایجاد کند.
رومیلا تاپار یکی از بهترین سخنرانان کشور ما است. این مقالات به عنوان سخنرانی آغاز شد ، و شما می توانید آنها را بشنوید - و متوجه خواهید شد که آنها برای مخاطبان محتاط صحبت شده اند ، اما در یک مطالعه انفرادی مورد بررسی قرار نگرفته اند. آنها کلمات پایانی نیستند ، بلکه تشویقی برای ادامه بحث است. پیوند بین 'فرهنگ' و 'ناسیونالیسم' باید دوباره ، با ساده لوحی و حساسیت بیشتر ، برقرار شود.