کارما سوترا: غرور در مقابل غرور ، نگرش شما در زندگی چیست؟

غرور ما نشان دهنده نگرش ما در مورد پذیرش 'آنچه هست' است ، و خودخواهی ما نشان دهنده نگرش ما از 'اگر فقط' است. یکی همه در مورد فروتنی است ، دیگری در مورد تکبر است.

کارما سوترا ، غرور و غرور ، چه می شود ، چگونه زندگی کنیم ، فلسفه زندگی ، معنویتمهم نیست که چه محدودیتی (اجتماعی ، اقتصادی ، فیزیکی) وجود دارد ، ما همیشه این قدرت را داریم که موقعیت داده شده خود را تغییر دهیم. (منبع: Thinkstock Images)

ما اغلب غرور خود را با احساس غرور خود اشتباه می گیریم.



متکبر توسط نفس هدایت می شود و انگیزه آن میل است. تمایل به اعتبار ، اهمیت خود و به رسمیت شناختن. غرور با عقل و با انگیزه مسئولیت پذیری نسبت به کار و وظیفه در قبال خانواده و جامعه هدایت می شود.



غرور ما همه به رفتار ما مربوط می شود ، خودخواهی ما راجع به مقایسه بین فردی است. غرور ما همه به اتکای به خود است ، خودخواهی ما به انتظارات مربوط می شود. غرور ما همه در مورد استقامت است ، خودخواهی ما در مورد فرافکنی است. افتخار ما این است که به تدریج ، آجر به آجر ، قطره به قطره ایجاد کنیم - خواه ملموس مانند منابع مادی باشد یا نامحسوس مانند حسن نیت ، خودنمایی ما همه در مورد راههای میانبر است ، در انتظار آن عصای جادویی ، یک معجزه ، یک مسیح.



درختان با گل های بنفش چه نام دارند؟

غرور ما نشان دهنده نگرش ما در مورد پذیرش 'آنچه هست' است ، و خودخواهی ما نشان دهنده نگرش ما از 'اگر فقط' است. یکی همه در مورد فروتنی است ، دیگری در مورد تکبر است. و شخصیت و سرنوشت ما در آن نهفته است.

اینها چیزهایی هستند که سرنوشت ما را تعیین می کنند یا تعیین می کنند. آنچه را که از سرنوشت یا سرنوشت خود بدست آورده ایم ، باید رنج ببریم یا از آن لذت ببریم ، اما آنچه شخصیت ما را (که سرنوشت آینده ما را رقم می زند) می سازد یا می شکند راهی است که ما از طریق سرنوشت یا سرنوشت خود انجام می دهیم.



——————————–
همه ستون های Karma Sutra را اینجا بخوانید
——————————–



هنگامی که تمرکز بر 'من' (نفس) است ، ما دائماً عوامل دیگر را - یعنی محدودیت ها و معلولیت های خود - سرزنش می کنیم. در حالی که ممکن است اینها بخشی از واقعیت ما باشد ، به جای تبدیل آن به فرصتی برای اثبات مهارت ما ، از آن به عنوان بهانه ای برای بازی قربانی استفاده می کنیم. و وقتی این نگرش را اتخاذ می کنیم ، واقعیت ما هرگز تغییر نمی کند. ما ممکن است از یک شغل به شغل دیگر برویم ، از یک رابطه به کار دیگر بپردازیم ، اما همیشه در نهایت به کار بی عدالتی می پردازیم. و ما به راحتی سرنوشت خود (kismet) را مسئول همه اشتباهات زندگی خود می دانیم. ما شکست های خود را به بدشانسی خود و موفقیت دیگران را به شانس خوب آنها نسبت می دهیم. ما هرگز نمی پذیریم که ما کسانی هستیم که این بدبختی را بر سر خود آورده ایم. تا زمانی که الگوی رفتاری خود را تغییر ندهیم ، بدشانسی ما برای همیشه ما را شکار می کند. نگرش ما به محدودیت های ما در زندگی وابسته نیست.

مهم نیست که چه محدودیتی (اجتماعی ، اقتصادی ، فیزیکی) وجود دارد ، ما همیشه این قدرت را داریم که موقعیت داده شده خود را تغییر دهیم. با استقامت ، استعداد ، پشتکار ، شانس خود را رقم می زنیم ، با وجود همه محدودیت ها ، سرنوشت خود را می نویسیم. تا زمانی که موضوع غرور و غرور باشد ما در این نبرد پیروز می شویم. عوامل دیگر ممکن است چالش برانگیز باشند ، ممکن است ناعادلانه باشند اما وقتی ما نوشیدنی تلخ را با وقار قورت می دهیم ، با در نظر نگرفتن آن به عنوان سوء استفاده شخصی ، بلکه با آزمایش سرنوشت ، ما در این نبرد پیروز می شویم. و در اینجاست که عقل به نجات ما می آید ، زیرا عوامل دیگر را صرفاً ابزارهایی می دانیم که سرنوشت ما را تعیین می کنند و نه افرادی با انتقام شخصی که باید از آنها پیشی بگیریم یا با آنها تسویه حساب کنیم.



مقایسه های بین فردی ، بازی سرزنش ، بازی با قربانی همه راه های فرار از ترسوهایی هستند که از وظیفه خود فرار می کنند. آنها پشت این موارد پنهان شده و آنها را به عنوان دلایلی برای عدم موفقیت در زندگی ذکر می کنند. 'اگر فقط' شعار آنهاست. بخش غم انگیز این است که عدم استعداد یا بی کفایتی آنها نیست که آنها را از برتری یا موفقیت در زمینه یا روابط خود باز می دارد ، بلکه نگرش آنها ، احساس غرور کاذب آنها است.



و در اینجا ، آزادی ، امتیاز انسانی ، انتخاب نگرش فرد است. یا برای پذیرفتن چالش های زندگی ، به هر شکلی که باشند می توانند خود را با افتخار نشان دهند - افتخار به توانایی ما ، هدیه استقامت ، صبر ، استقامت - یا برای همیشه قربانی متکبر شرایط باشیم ، که همیشه در پایان راه خواهد بود. همه اشتباهات دنیا