چه معماری هندی امسال از دست رفت؟

ده معمار و طراح که میراث سادگی ، بافت منطقه ای ، جوامع خلاق و نظام ارزشهایی را که به فراموشی سپرده اند به جا گذاشتند.

عزیز کچوالا ، ساتیش گجرالعزیز کچوالا (راست). ساتیش گجرال (آرشیو سریع)

خیاط



درختچه های وحشی با توت های قرمز

اگر کسی به دفتر معمار سارتو در گوا رفت و شخصاً او را نشناخت ، به احتمال زیاد از کنار او عبور خواهید کرد. کوچک از نظر روحی و متواضع ، او مردی با صداقت و اصول بود. سارتو ، اعم از یک موت ودایی یا کلیسای جامع کاتولیک ، برنامه ریزی شهری یا سیستم آموزشی در مدارس ، تجربیات خود را در همه جا به جا گذاشت و هر دقیقه جزئیات را به کمال رساند. اگر گوا مجبور بود چیزی بسازد ، سارتو وجود داشت. از دهه 1960 ، هنگامی که او وارد گوا شد ، تا زمانی که در ماه مه درگذشت ، او سادگی و سبک را با آنچه منطقه ای بود مطابقت داد. او هیچ وقت در صدا زدن کارهایی که اشتباه انجام شده بود تردید نمی کرد. و در پایان ، وقت خود را به حمایت و حفاظت در سطح خیابان ، در مارگائو که در آن زندگی می کرد اختصاص داد. او با MLA محلی ملاقات می کرد ، او را پیاده روی صبح می کرد و به او نشان می داد که چه کاری می تواند انجام دهد و چه کاری نباید انجام شود.



سارتو آلمیدامعمار سارتو آلمیدا (اعتبار عکس: خانواده سارتو)

پرادیپ ساچدوا



ساچداوا دهلی دلی هات و باغ پنج حس را ارائه داد. منظره خیابان او برای بازی های مشترک المنافع 2010 مردم را در مرکز برنامه قرار داد و راه را برای مسیرهای مناسب برای عابران پیاده هموار کرد و کار او در زمینه طراحی خیابان در حال حاضر یک سند اجرایی برای برنامه ریزان است. همه ساختمانهای او نمادین نیستند و به تالار شهرت معماری مدرن راه پیدا نکرده اند ، اما آنچه او به عنوان میراث خود به یادگار گذاشته ، جامعه ای از مومنان زیست محیطی است که با شیوه ای انسانی تر زندگی می کردند. چه از طریق غرفه های گالری بادگیر او و چه از نظر بلندپروازی خود برای زیباسازی مناظر ، او به خاطر سخاوتمندی روح و نگرش دل باز به زندگی به یادگار مانده است. درگذشت او در حوزه خلاقیت دهلی ، جایی که بسیاری از طراحان داخلی شجاعت به اشتراک گذاشتن رویاهای خود را پیدا کرده اند ، خللی وارد کرده است.

Pradeep Sachdeva (اعتبار عکس: Brijender S Dua)

کلدیپ سینگ |



او به عنوان معمار ، شهرساز ، گردآورنده آثار هنری و متخصص شعر اردو از کت های مختلف استفاده کرد. ساختمانهای او به همان اندازه که کارهای بتنی مجسمه سازی شده بودند ، عملگرا بودند. چه شرکت توسعه تعاون ملی ، دفتر شرکت مترو دهلی نو ، بازارهای عمده فروشی در چنای ، میوه ، گل و سبزیجات یا مرکز محبوب منطقه ساکت. در هر یک از این موارد ، بیان حرکت و توجه به جزئیات آنها را به فضاهای شادی انگیز تبدیل کرد. همیشه برای اظهار نظر خود در مورد آنچه برای شهر اهمیت دارد ، او هنگامی که NDMC قصد داشت ساختمان خود را به یک بیلبورد با صفحه نمایش LED تبدیل کند ، صحبت کرد. ، و هنگامی که مترو کوچی برنامه های خود را برای شهر ارائه کرد. او موفق شد شرکت مترو دهلی را متقاعد کند که در نزدیکی قطب به زیر زمین برود و به کوچی چهره عمومی خود را در Marine Drive نشان داد. او یکی از بهترین مجموعه داران نقاشی در سبک های میسور و تانجاور ، چشم های بیننده را به داستان هایی که در چارچوب خدایان و الهه ها جاسازی شده بود ، باز کرد. ما از طریق کار او و تعهد خود برای تبدیل شهرهایمان به مکانهای بهتر و قابل زندگی به هند نزدیک شدیم.



کلدیپ سینگ |کلدیپ سینگ (راست) با سازنده مدل خود (اعتبار عکس: رام رحمان)

ساتیش گجرال

او هنوز معمار آموزش دیده ای نبوده است اما طراحی ساختمان خود - سفارت بلژیک ، دهلی نو - در بیست و یکمین نسخه از تاریخ جهانی معماری سر بنیستر فلچر ، یک مرجع کلاسیک در معماری جهان ، ارائه شده است. گوجرال بیشتر به عنوان یک هنرمند شناخته می شد تا یک معمار. گایاتری سینها ، منتقد هنری می نویسد: او سبک های رایج را کاملاً از بین برد تا طاق ، طاق و گنبد را بازگرداند و در این راه یک ایده آل معماری جدید ایجاد کند. دو ساختمان آجری سفارت سفارشی دارای ویژگی های مجسمه سازی هستند اما هرگز بدون مقیاس انسانی نیستند. تا آنجا که بازدیدکنندگان اولیه سفارت خاطرنشان کردند که ساختمان از بیرون احساس می کند که در هند است و در داخل بلژیک. کسی که هرگز از آزمایش رسانه های مختلف در هنر خود نمی ترسید ، معماری را با قوانین خاص خود هدایت کرد. گوجرال گفت ، خلاقیت تنها راهنمای من بود و او جرات کرد ورودی های خود را طاق بزند و نور را در گوشه گوشه ساختمان خود فشار دهد.



ساتیش گجرالساتیش گجرال (آرشیو سریع)

تو اییر



R Kameshwar Iyer ، کامو که او را عموم می گفتند ، یک معمار پر از داستانهای بمبئی و تاریخ شهرنشینی بود. تمرین هفت ساله وی در بمبئی ، از سال 1956 ، مشاهدات وی به عنوان دانش آموز در مدرسه هنرهای جی جی و تدریس در مدارس معماری به او دید عمیقی درباره نحوه تغییر خانه ها و زندگی از طریق قوانین شهرداری ایالت داد. مکالمات با وی هرگز بدون طرح در مورد بمبئی و معماری آن ، به ویژه مسکن آن نبود. یکی از این موارد این بود که افزایش های زیاد جوابگوی مدیریت تراکم نیست ، مخصوصاً برای گروه های کم درآمد ، جایی که فاصله ها با افزایش طبقه افزایش می یابد. اییر که از نظر بصری افتخار نمی کند ، همیشه به این فکر می کرد که زندگی در شهر چگونه است ، نه اینکه ساختمانهای آن چقدر زیبا باشند. چارلز کوریا او را پروست امروزی می نامد و به راستی او هرگز از لحظات پروستین با او بی نصیب نمی ماند. او همانند آن زمان ، این خبرنگار را به گذشته خود برد ، وقتی در دوران دانشجویی اولین بار گالری هنر جهانگیر را دید - مانند چیزی که بمبئی ندیده بود. ما به عنوان دانشجو احساس می کردیم که درهای شیشه ای ورودی نیز می تواند در پشت آن تکرار شود ، به طوری که از خیابان یک نمای شفاف داشته باشد. او این توانایی شگفت انگیز را داشت که شما را مجبور می کند دید جهان خود را از طریق آن لنزهای واضح ببینید.

تو اییرتو اییر

ریواتی کامات



در دفتر Revathi و Vasanth Kamath ، که دیوارهای دفتر خود را با گل آغشته کرده بودند ، نمی توان نفس راحتی کشید. گرمای سوزان دهلی در این اتاق به آرامی آرام گرفت ، درست مانند بنیانگذاران آن ، که آگاهی وسیع تری از مسئولیت پذیری را به معماری آورد. Revathi ، معروف به ساختمان های گلی که بسیاری را به تعجب واداشته بود که چگونه می توان در شهرها این کار را انجام داد ، نشان داد که چگونه طبیعت می تواند در ساختمانها بدون تنش های مصنوعی و ارگانیک منعکس شود. ساختمانهای او به نظر می رسید که همیشه آنجا بودند. او که هرگز کلمات را کوچک نمی کرد ، از خود مطمئن بود که هم به عنوان یک دانش آموز و هم به عنوان یک تمرین کننده تمرین می کرد. او هیچ وقت به برچسب ها علاقه ای نداشت و وقتی مردم او را به عنوان 'معمار پایدار' یا 'معمار سبز' می نامیدند هرگز به آنها اعتقاد نداشت. اهداف او بالاتر بود - قرار گرفتن در کنار مردم و مکانی که در آن کار می کرد.



ریواتی کاماتRevathi Kamath (اعتبار عکس: استودیو طراحی Kamath)

عزیز کچوالا

کاچوالا مستقر در بمبئی کارهای زیادی انجام داد. او محصولات ، نمایشگاه ها ، دکوراسیون داخلی ، مبلمان را طراحی کرد و ذهن را به سادگی فرم و عملکرد تنظیم کرد. پراشانت ، یکی از کارآموزانش ، می گوید: همه چیز غیر از آنچه مورد نیاز است ، از بین می رود و تنها آنچه مورد نیاز است باقی می ماند. او توانایی ایجاد یک عامل 'وای' را در همه خلاقیت های خود داشت. او با داشتن شخصیتی قدرتمند و چشمگیر ، اتاق را سرشار از لذت کرد. طراحی برای او تعامل با همه چیز در زندگی بود. روی صندلی های پهن او می توانید به راحتی در موقعیت های مختلف بنشینید ، طرح های سبک او با کنتراست بازی می کردند ، فلزات سنگین را با شکنندگی شیشه می چسباندند ، و صفحه های فلزی او سلامی برای شگفتی های معماری از نحوه عملکرد یالی ها در یک زمان بود. به



عزیز کچوالاعزیز کچوالا

جاسبیر ساچدف



ساچدف ، که در چندیگار با لوکوربوزیه و پیر ژانرت از سال 1952 تا 1956 کار می کرد ، یک سوال اساسی داشت: آیا افرادی که از یک ساختمان استفاده می کنند می دانند چه چیزی در آن رخ داده است یا آیا معمار می داند مردم واقعاً چه می خواهند؟ این پروژه های او را هدایت می کند ، خواه مدرسه مدرن ، وزانت وهار ، دانشگاه گورو ناناک دیو ، آمریتسار ، کمیسیون های عالی در اسلام آباد و ورشو یا سفارت مصر در دهلی نو. هنگامی که او نمایشگاه 1970 در اوزاکا را انجام داد ، به ساختار تقسیم شده سقف سفید همپوشانی داد. HS Gill ، که یک دوست خانوادگی بود و نزدیک به چهار دهه با ساچدف کار کرد ، به یاد می آورد که او یک سخنور استاد ، یک فرد کمال گرا و یک روح مهربان است. او بلافاصله پس از اتمام فارغ التحصیلی در سال 1986 ، کمیسیون عالی هند را در اسلام آباد به من سپرد. گیل می گوید این برای من یک یادگیری عالی بود. مکتب مدرن ساچدف در استفاده از آجرکاری نمایان ، با حیاط زیبا و محوطه بازی که از مناطق تپه ای و درختچه های خاردار خارج شده است ، به عنوان یک بیان منطقه ای در نظر گرفته شده است. همسرش رزماری نیز نزدیک به 40 سال است که به طور فعال در آموزش معماری مشغول است.

جاسبیر ساچدواجاسبیر ساچدوا (اعتبار عکس: HS Gill)

براتی شرما

هنرمند و طراح ریتن موزومدار با طراحی های گرافیکی و رنگ های جسورانه خود در اواخر دهه 70 هنگامی که اثاثیه منزل هنوز یک حوزه منحصر به فرد بود ، در صحنه دهلی ظاهر شد. اما بهاریتی شارما با برچسب پوشاکش ، پالاوی ، در صحنه حضور داشت. شارما ، که بر اثر سرطان درگذشت ، امسال یکی از اولین احیاگران نساجی بود که شکل و شخصیت جدیدی به طراحی هندی بخشید. آمبا سانیال ، هنرمند تئاتر و طراح لباس ، دوست خود را به یاد می آورد: حساسیت های بهاراتی او را به سمت منسوجات و طراحی کشاند. روحیه سخاوتمندانه او در تلاش های مشترک با هنرمندان ایجاد شد ، در حالی که دیدگاه وی از نظر هنری و فنی متمایل بود و منجر به نتیجه ایده ها ، رنگ ها و بافت هایی می شد که در ظرافت خود بی نظیر بودند و همراه با فرم جسورانه ، ممکن است از سابقه وی آگاه شود. به عنوان معمار بزرگترین کار او با موزومدار بود. من دو اثر از آنها دارم-یک شال پشمی رنگی کراوات و یک پارچه پارچه ای رنگارنگ کتیاوری که به عنوان یک ژاکت بلند طراحی شده است-یک دارایی گرانبها. سهم بزرگ او در نساجی چاپی در همکاری با دوست طولانی و نزدیکش ، هنرمند نیلیما شیخ است. این فقط می تواند به دلیل حساسیت مشترکی که منجر به هنر نفیس در حال ساخت است ، اتفاق بیفتد.

ویکرام لال

برای کسی که به بیش از 20 کشور سفر کرده است ، لال اغلب در مورد اینکه چگونه میراث معماری بودایی معنای خود را از دست داده و به بسته های گردشگری و چشمه های آب گرم رها شده صحبت می کند. حتی اگر او معتقد بود که این یک تمرین کیشوتی است ، او نیاز به آگاهی از سنت های معماری بودیسم را احساس کرد. او با نوشتن گسترده بر روی آن ، پارک بودا اسمریتی را در پاتنا طراحی کرد ، که توسط دالایی لاما در سال 2010 افتتاح شد. او نه تنها بخشی از تیمی بود که برنامه ریزی اصلی معبد آکشاردهم در دهلی را طراحی کرد ، بلکه نقش مهمی نیز داشت. در طراحی مدرسه تجارت هند (حیدرآباد). او که از موسیقی های کلاسیک هند است ، غالباً کارگاه هایی را برای روشن ساختن مردم در مورد خیال ها و ثومریس و بهاجان برگزار می کرد. وی گفت: معماری وسیله ای برای درک زمینه وسیعتر فرهنگ است. لال که طرفدار ساده نگه داشتن امور است ، هیچ گاه در صرفه جویی در مصرف ساختمانها مصالحه نکرد.

ویکرام لالVikram Lall (منبع: Vikram Lall/Instagram)